سلام زیست

ماهیچه و حرکت

بدن انسان بیش از 600 ماهیچهی اسکلتی دارد که با انقباض خود بسیاری از حرکات بدن را ایجاد می کنند. شکل زیر بعضی از این ماهیچه ها را در بدن انسان نشان می دهد.

🔶بسیاری از ماهیچه ها به صورت جفت باعث حرکات اندام ها می شوند؛ زیرا ماهیچه ها فقط قابلیت انقباض دارند. انقباض هر ماهیچه فقط می تواند استخوانی را در جهتی خاص بکشد، ولی آن ماهیچه نمی تواند استخوان را به حالت قبل برگرداند، این وظیفه بر عهده ماهیچه متقابل آن است.

🔶برای مثال، ماهیچه روی بازو (دو سر) می تواند ساعد را به سمت جلو یا بالا بیاورد، ولی نمی تواند آن را به حالت قبل برگرداند و این حرکت توسط ماهیچه پشت بازو (سه سر) انجام می شود. بنابراین، هنگامی که یکی از جفت ماهیچه های متقابل در حال انقباض است، ماهیچه دیگر در حال استراحت است. همه ماهیچه های اسکلتی باعث حرکت استخوان نمی شوند و به استخوان متصل نیستند

🔶گرچه ماهیچه های اسکلتی تحت کنترل ارادی هستند ولی بعضی از این ماهیچه ها به صورت غیرارادی هم منقبض می شوند. انقباض ماهیچه ها در اثر انعکاس نمونه ای از این انقباض هاست که با آنها در گذشته آشنا شدید. ماهیچه ها همچنین با انقباض خود در حفظ شکل و حالت بدن و ایجاد حرارت مؤثرند.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰ساختار ماهیچه اسکلتی
  🔶یک ماهیچه اسکلتی مانند آنچه که در شکل زیر دیده می شود از چندین دسته تار ماهیچه های تشکیل شده است. هر دسته تار ماهیچه ای از تعدادی یاخته ماهیچه ای یا تار ماهیچه ای تشکیل شده است. این دسته تارها با غالفی از بافت پیوندی رشته ای محکم احاطه شده است.

🔶این غالف های پیوندی در انتها، به صورت طناب یا نواری محکم به نام زردپی در میآیند. زردپی های دو انتهای ماهیچه، به استخوان های مختلف متصل می شوند. با انقباض ماهیچه دو استخوان به طرف هم کشیده می شوند. نحوهی اتصال ماهیچه به استخوان طوری است که معمولا با تغییر کوتاهی در طول ماهیچه، استخوان به اندازه زیادی جا به جا می شود. مثلا با کوتاه شدن حدود یک سانتیمتر ماهیچه جلوی بازو، ساعد دست به اندازه زیادی حرکت می کند

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰یاخته (تار) ماهیچه اسکلتی
  🔶سلول های ماهیچه ای مانند استوانه ای با چندین هسته دیده می شوند. در واقع هر یاخته از به هم پیوستن چند یاخته در دوره جنینی ایجاد می شود و به همین علت چند هسته دارد. درون هر یاخته، تعداد زیادی رشته به نام تارچه ماهیچهایوجود دارد که موازی هم در طول یاخته قرار گرفته اند. در مشاهده دقیقتر، شبکه آندوپلاسمی در اطراف تارچه و تعداد زیادی میتوکندری دیده می شود.

🔶تارچه ها از واحدهای تکراری به نام سارکومر تشکیل شدهاند که به تار ماهیچهای ظاهر مخطط (خط خط) می دهند. دو انتهای هر سارکومر خطی به نام خط Z دیده می شود. ظاهر مخطط این یاخته ها به دلیل وجود دو نوع رشته پروتئینی اکتین و میوزین است که با آرایش خاصی کنار هم قرار گرفته اند.

🔶رشته های اکتین نازک و از یک طرف به خط z متصل اند. این رشته ها به درون سارکومر کشیده شده اند. رشته های میوزین، ضخیم و بین رشته های اکتین جا گرفته اند. این رشته ها سر هایی برای اتصال به اکتین دارند.هر رشته میوزین دارای چندین مولکول میوزین بوده که هر کدام با توجه به شکل زیر دارای دو بخش سر و دم (دو رشته مارپیچی) می باشند. هر رشته اکتین نیز از چندین مولکول کروی اکتین تشکیل شده که به صورت دو رشته مارپیچی کنار هم قرار گرفته اند.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰مکانیسم انقباض ماهیچه
  🔶با رسیدن پیام از مراکز عصبی، تحریک از طریق همایه(سیناپس) ویژه ای از یاخته عصبی به یاخته ماهیچه ای میرسد و ناقل عصبی از پایانه یاخته عصبی آزاد می شود. با اتصال این ناقلین به گیرنده های خود در سطح یاخته ماهیچه ای، یک موج تحریکی در طول غشای یاخته ایجاد می شود.

🔶با تحریک یاخته ماهیچه ای، یون های کلسیم از شبکه آندوپلاسمی آن آزاد می شود. در نتیجه این عمل، سرهای پروتئین های میوزین به رشته های اکتین متصل می شوند. با اتصال پروتئین های میوزین به اکتین و تغییر شکل آن، خطوط Z سارکومر به هم نزدیک می شوند. نزدیک شدن خطوط Z باعث کوتاه شدن طول سارکومرها و در کل، کاهش طول ماهیچه می شود.

🔶لغزیدن میوزین و اکتین در مجاورت هم به انرژی نیاز دارد. برای این کار، باید پل های اتصال میوزین و اکتین دائماً تشکیل و با حرکتی مانند پارو زدن، خطوط Z به سمت همکشیده شوند؛ سپس سرهای متصل جدا و به بخش جلوتر وصل شوند. این لیز خوردن، اتصال و جدا شدن سرهای میوزین صدها مرتبه در ثانیه تکرار و در نتیجه ماهیچه اسکلتی منقبض می شود.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰توقف انقباض
  🔶با توقف پیام عصبی انقباض، یون های کلسیم به سرعت با انتقال فعال به شبکه آندوپلاسمی بازگردانده و در نتیجه اکتین و میوزین از هم جدا می شوند. در این حال، سارکومر تا زمان رسیدن پیام عصبی بعدی در حالت استراحت می ماند.

🔰تامین انرژی انقباض
  🔶بیشتر انرژی لازم برای انقباض ماهیچه ها از سوختن گلوکز به دست میآید. در ماهیچه ها، گلیکوژن به صورت ذخیره وجود دارد و در صورت لزوم به گلوکز تجزیه می شود. در صورت وجود اکسیژن، تجزیه گلوکز می تواند تا چند دقیقه انرژی لازم برای ساخت ATP را فراهم کند. برای انقباض طولانی تر، ماهیچه ها از اسیدهای چرب استفاده می کنند.ماده دیگر کرآتین فسفات است که طبق واکنش زیر می تواند با دادن فسفات خود، مولکول ATP را به سرعت بازتولید کند.


🔶ماهیچه ها برای تجزیه کامل گلوکز به اکسیژن نیاز دارند. در فعالیت های شدید که اکسیژن کافی به ماهیچه ها نمی رسد، تجزیه گلوکز به صورت بی هوازی انجام می شود. در اثر این واکنش ها لاکتیک اسید تولید می شود که در ماهیچه انباشته می شود. انباشته شدن لاکتیک اسید پس از تمرینات ورزشی طولانی، باعث گرفتگی و درد ماهیچه ای می شود. لاکتیک اسید اضافی به تدریج تجزیه می شود و اثرات درد و گرفتگی ماهیچه ای کاهش می یابد.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰انواع سلول های بافت ماهیچه ای
  🔶سلول های ماهیچه ای را می توان به دو نوع یاخته های تند و کند تقسیم کرد. این تقسیم بندی بر اساس سرعت انقباض است. بسیاری از ماهیچه های بدن هر دو نوع یاخته را دارند. تار ماهیچه ای نوع کند، برای حرکات استقامتی مانند شنا ویژه شده اند. این تارها دارای مقدار زیادی رنگدانه قرمز به نام میوگلوبین(شبیه هموگلوبین) دارند که می توانند مقداری اکسیژن را ذخیره کنند.

🔶این تارها بیشتر انرژی خود را به روش هوازی به دست میآورند.تارهای ماهیچهای تند (یا سفید) سریع منقبض می شوند. این تارها مسئول انجام انقباضات سریع مثل دوی سرعت و بلند کردن وزنه اند. این تارها تعداد میتوکندری کمتری دارند و انرژی خود را بیشتر از راه تنفس بی هوازی به دست میآورند. مقدار میوگلوبین این تارها هم کمتر است.این تارها سریع انرژی خود را از دست می دهند و خسته می شوند. افراد کم تحرک، دارای تار ماهیچه ای تند بیشتری هستند که با ورزش، تارهای نوع تند به نوع کُند تبدیل میشوند.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰حرکت در جانوران
  🔶جانوران حداقل در بخشی از زندگی خود می توانند از جایی به جای دیگری حرکت کنند. شیوه های حرکتی در جانوران بسیارمتنوع است. شنا کردن، پروازکردن، دویدن و خزیدن، نمونه هایی از این حرکات اند. با این وجود، اساس حرکت در جانورانمشابه است؛ برای حرکت در یک سو، جانور باید نیرویی در خالف آن وارد کند. برای انجام حرکت، جانوران نیازمند ساختار های اسکلتی و ماهیچه ای هستند.

🔶ساختار اسکلت در جانوران متفاوت است، ولی می توان انواع اسکلت در جانوران را به سه گروه آب ایستایی ، بیرونی و درونی طبقه بندی کرد. اسکلت آب ایستایی در اثر تجمع مایع درون بدن به آن شکل می دهد. عروس دریایی اسکلت آب ایستایی دارد. ضمنا در این جانوران، با فشار جریان آب به بیرون، جانور به سمت مخالف حرکت می کند. این حالت مانندحرکت بادکنک هنگام خالی شدن هوای آن است و باعث رانده شدن بادکنک در خلاف جهت خروج هوامیشود.

🔶حشرات و سخت پوستان نمونه هایی از جانوران دارای اسکلت بیرونی هستند. در این جانوران، اسکلت علاوه بر کمک بهحرکت، وظیفۀ حفاظتی هم دارد. با افزایش اندازۀ جانور، اسکلت خارجی آن هم باید بزرگتر و ضخیم تر شود. بزرگ بودن اسکلت خارجی، باعث سنگین تر شدن آن می شود که در حرکات جانور محدودیت ایجاد می کند.

🔶به همین علت، اندازۀ این جانوران از حدّ خاصی بیشتر نمی شود. مهره داران اسکلت درونی دارند. در انواعی از ماهی ها مانند کوسه ماهی و سفره ماهی ، جنس این اسکلت از نوع غضروفی است، ولی در سایر مهره داران استخوانی است که غضروف نیز دارد. ساختار استخوان در این جانورانبسیار شبیه ساختار استخوان انسان است.

 

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

نکات کنکوری

ماهیچه و حرکت

📌ماهیچه صاف(نوع 1) وماهیچه قلبی (نوع 2) تحت کنترل دستگاه عصبی خودمختار هستند.

📌سرعت انقباض ماهیچه صاف کمتر از سایرین است.

📌ماهیچه قلبی و اسکلتی (نههه صاف) دارای بخشهای تیره و روشن استدر یاختههای آنها وسعت نوار تیره بیشتر از نوار روشن است.

📌یاخته ماهیچه صاف دوکی شکل است و بخش باریک یک یاخته در مجاور بخش وسیعتر یاخته مجاور قرار گرفته است.

📌در یک یاخته ماهیچه صاف ، هسته در مرکز یاخته (وسیعترین بخش یاخته) قرار دارد.

📌در یاخته ماهیچه صاف (نوع 1) هسته در مرکز و بخش وسیع یاخته قرار دارد. در یاخته ماهیچه اسکلتی ، هسته در زیر غشای پلاسمایی قرار دارد.

📌در بین یاخته های ماهیچه قلبی (نوع 2) صفحه بینابینی (صفحه درهم رفته) وجود دارد.

📌یشتر یاختههای ماهیچه قلبی تک هستهای و بعضی دو هستهای هستند.

📌یاخته های ماهیچه قلبی با خون درون حفرات قلب (دهلیزها و بطنها) در تماس نیستند آندوکارد با خون درون حفرات قلب در تماس است.

📌هر سه دارای هسته ، راکیزه ، شبکه آندوپلاسمی ، جسم گلژی و … هستند.

📌ماهیچه صاف و قلبی همیشه غیرارادی بوده و تحت کنترل دستگاه عصبی خودمختار هستندماهیچه اسکلتی چه ارادی فعالیت کند و چه غیرارادی همیشه تحت کنترل دستگاه عصبی پیکری است.

📌ماهیچه قلبی استراحت پیوسته ندارد ماهیچه اسکلتی میتواند استراحت پیوسته داشته باشد

📌ماهیچه قلبی مانند ماهیچه اسکلتی خطدار بوده و مانند ماهیچه صاف غیرارادی (تحت کنترل دستگاه عصبی خودمختار) فعالیت میکند.

📌برای وقوع انقباض به پروتئین های انقباضی (اکتین + میوزین) ، یون کلسیم و ATP نیاز است. 

📌ماکروفاژ توانایی حرکت دارد.

📌مخچه در تنظیم فعالیت ماهیچه اسکلتی (نههه بقیه) نقش دارد.

📌وظایف ماهیچه اسکلتی: حرکات ارادی + کنترل گروهی از دریچه های بدن + حفظ حالات بدن + ارتباطات + حفظ دمای بدن

📌 بخشی از انرژی مواد آلی به ATP تبدیل میشود. بخش دیگر آن به شکل گرما آزاد میشود.

📌 در ماهیچه اسکلتی گیرنده حس وضعیت (گیرنده مکانیکی حواس پیکری) وجود دارد.

📌 بدن انسان بیش از600 ماهیچه اسکلتی دارد که با انقباض خود بسیاری از حرکات بدن را ایجاد میکنند. ماهیچههای اسکلتی تحت کنترل دستگاه عصبی پیکری هستند.

📌 بسیاری از ماهیچهها به صورت جفت باعث حرکات اندامها میشوند؛ زیرا ماهیچهها فقط قابلیت انقباض دارند انقباض هر ماهیچه فقط میتواند استخوانی را در جهتی خاص بکشد، ولی آن ماهیچه نمیتواند استخوان را به حالت قبل برگرداند، این وظیفه برعهدة ماهیچة متقابل آن ست.

📌 ماهیچه های اسکلتی اغلب ارادی (آگاهانه) و در برخی موارد به صورت غیرارادی (ناآگاهانه) فعالیت میکنند.

📌 ماهیچه روی بازو (دوسر بازو) میتواند ساعد را به سمت جلو یا بالا بیاورد، ولی نمیتواند آن را به حالت قبل (عقب یا پایین) برگرداند و این حرکت توسط ماهیچه پشت بازو (سهسر بازو) انجام میشود نابراین، هنگامی که یکی از جفت ماهیچههای متقابل در حالت انقباض است، ماهیچة دیگر در حال استراحت ست.

📌 گرچه ماهیچه های اسکلتی ارادی هستند، ولی بعضی از این ماهیچه ها به صورت غیرارادی هم منقبض میشوند (ماهیچه اسکلتی همواره تحت کنترل دستگاه عصبی پیکری است

📌 ماهیچه دوسر بازو از طریق زردپی به ساعد و از سمت دیگر به استخوان بازو (دراز) و کتف (پهن) اتصال یافته است.

📌 ماهیچه سهسر بازو از طریق زردپی به استخوان بازو (دراز) و کتف (پهن) اتصال یافته است.
📌 زردپی ماهیچه سینهای به جناغ و ترقوه متصل است.

📌 زردپی ماهیچه چهارسر ران از روی مفصل زانو عبور میکند.

📌 ماهیچه چهارسر ران در سطح جلویی بدن قرار دارد.

📌 ماهیچه دوسر بازو در سطح جلویی بدن قرار دارد.

📌 ماهیچه دوسر ران در سمت پشتی بدن و ماهیچه دوسر بازو در سمت جلویی بدن قرار گرفته است.
📌 ماهیچه های دوسر بازو(2عدد) در سطح جلویی بدن قرار دارند.

📌 ماهیچه های دوسر ران(2عدد) در سطح پشتی بدن قرار دارند.

📌 گردن بالاتر از سینه است.

📌 ماهیچه شکمی و چهارسر ران ، در سمت جلویی بدن قرار دارند.

📌 ماهیچه ذوزنقهای از سطح پشتی کاملا و از سطح جلویی بخش بالایی آن ، قابل مشاهده است.

ساختار ماهیچه اسکلتی

📌 یک ماهیچة اسکلتی از چندین دسته تار ماهیچهای تشکیل شده است.

📌 هر دسته تار ماهیچهای از تعدادی یاخته یا تار ماهیچهای تشکیل شده است. این دسته تارها با غلافی از بافت پیوندی رشتهای محکم احاطه شده است.

📌 دسته تارها (نههه یک تار) با غلافی از بافت پیوندی رشتهای محکم احاطه شده است. این غلافهای پیوندی در انتها، به صورت طناب یا نواری محکم به نام زردپی در میآیند.

📌 زردپی : دسته تارها (نههه یک تار) با غلافی از بافت پیوندی رشتهای محکم احاطه شده است این غلافهای پیوندی در انتها،
به صورت طناب یا نواری محکم به نام زردپی در میآیند.

📌 زردپی از جنس بافت پیوندی رشتهای (محکم ، دارای ماده زمینهای اندک ، تعداد یاخته کمتر از سست) است.

📌 یاخته های ماهیچهای مانند استوانهای با چندین هسته دیده میشوند در واقع هر یاخته از به هم پیوستن چند یاخته در دورة جنینی ایجاد میشود و به همین علت چند هسته دارد.

📌 در سلول ماهیچه اسکلتی ، چندین هسته ، میتوکندری ، شبکه آندوپلاسمی ، جسم گلژی ، تارچه و….وجوددارد.

📌 درون هر یاخته، تعداد زیادی رشته به نام تارچه ماهیچه ای وجود دارد که موازی هم در طول یاخته قرار گرفتهاند.

📌 چندین سارکومر پشت سرهم قرار گرفته و تشکیل تارچه میدهند. تارچه ها از واحدهای تکراری به نام سارکومر تشکیل شدهاند که به تار ماهیچهای ظاهر مخطط (خط خط) میدهند.

📌 در سارکومر فقط پروتئین انقباضی اکتین به خط Z متصل است و میوزین به خط Zمتصل نیست.

📌 یک مولکول میوزین (نهههه رشته میوزین) دارای یک دم ، دو رشتهای مارپیچ و یک سر با دو بخش کروی است (مولکول میوزین را با رشته میوزین اشتباه نگیر)

📌 مولکول های میوزین از طول ، مجاور مولکول های میوزین دیگر قرار گرفته و رشته میوزین (پروتئین انقباضی ضخیم) ساخته میشود.

📌 یک رشته اکتین تعداد زیادی اجزای کروی شکل دارد که کنار یکدیگر (در دو ردیف و مارپیچوار) قرار گرفته اند.

📌 سرهای میوزین محل اتصال ATP است و اجزای کروی اکتین محل اتصال یون کلسیم و سرهای میوزین است (در حین انقباض).

📌 نحوة اتصال ماهیچه به استخوان طوری است که معمولاً با تغییر کوتاهی در طول ماهیچه، استخوان به اندازة زیادی جابهجا میشود. مثلاً با کوتاه شدن حدود یک سانتیمتر ماهیچة جلوی بازو، ساعد دست به اندازة زیادی حرکت میکند.

 📌 رشته های اکتین نازک و فقط از یک طرف به خط Z متصلاند. این رشتهها به درون سارکومر کشیده شدهاند رشتههای میوزین ضخیم و بین رشته های اکتین جا گرفته اند .

 📌 میوزین به خط Z متصل نیست . 

📌 اکتین (دارای تعداد زیادی اجرای کروی شکل)

📌 از یک خط Z تا خط Z بعدی ، اکتین ، میوزین ، نوار روشن ، نوار تیره و …. دیده میشود .

📌 خط Z نوار روشن را به دو بخش مساوی تقسیم میکند .

📌 هر اکتین از یک سمت خود به یک خط Z  اتصال یافته است .

📌به هر خط Z  چندین اکتین متصل استاکتینها از سمت دیگر خود به درون سارکومر (به سمت وسط سارکومر) کشیده شدهاند . 

📌میوزین ها از دو انتهای خود لابهلای اکتینها قرار دارند.


 📌میوزین ها در مجاورت اکتین ATP  و یون کلسیم میتوانند قرار داشته باشند. پروتئینهای انقباضی نزدیک میتوکندری نیستند. 

📌میوزین با شبکه آندوپلاسمی مستقیما مجاورت ندارد.

📌در اکتین تعداد زیادی جزای کروی شکل وجود دارد این اجزا محل اتصال یون کلسیم و سرهای میوزینی (در حین انقباض)هستند.

📌بخش میانی رشته میوزین ضخامت کمتری دارد.

📌میوزین با سرهای خود به اکتین متصل میشود(حین وقوع انقباض)

📌دو انتهای رشته میوزین لابه لای اکتین ها قرار گرفته است.

📌در بخش میانی میوزین ، سرهای میوزینی وجود ندارد.

 📌اکتین دارای جایگاههایی برای اتصال سرهای میوزین است.

📌میوزین دارای سرهایی است که در حین انقباض به اجزای کروی اکتین متصل میشود.

📌جایگاه اتصال ATP نسبت به جایگاه اتصال کلسیم ، متفاوت است ATP به سر میوزین و کلسیم به اکتین متصل می شود.

📌گیرنده ناقل عصبی در غشای پلاسمایی است نههه درون یاخته ، نهه درون تارچه ، نههه درون پروتئین های انقباضی.

📌اکتین یا میوزین ، به صورت مجزا توسط شبکه آندوپلاسمی در برگرفته نشدهاند.

 📌اکتین از یک انتهای خود به خط Z (نههه خطوط) اتصال یافته است .

📌سرهای میوزین خاصیت آنزیمی داشته و فسفات را از ATP جدا کرده و P+  ADP را تولید میکنند. 

📌بخشی از اکتین درون نوار تیره قرار دارد.

📌اکتین (نهه میوزین) به خط Z  متصل است

📌 اکتین دارای جایگاه برای اتصال یون کلسیم است.

 📌 وار روشن توسط خط Z به دو بخش مساوی تقسیم شده است. 

📌 در وسط نوار تیره بخشی روشن وجود دارد. این بخش روشن توسط خطی تیره به دو نیم تقسیم شده است.
📌 در حین انقباض ، سرهای میوزین به اکتین متصل میشوند(وقوع این فرایند در نوار تیره)

 📌 در نوار تیره حین انقباض ، کلسیم به اکتین و ATP به سرهای میوزینی ، متصل میشود.

📌 اکتین نازک و میوزین ضخیم است.

📌 اکتین از میوزین نازکتر است.

📌 طول پروتئین های انقباضی (اکتین و میوزین) همیشه ثابت است.

📌 در نوار روشن اکتین و در بخش روشن وسط نوار تیره ، میوزین وجود دارد.

📌 در هر بخش روشن فقط یک نوع از پروتئینهای انقباضی وجود دارد.

📌 در وسط سارکومر بخش روشنی وجود دارد که توسط خط تیرهای به دو بخش مساوی تقسیم شده است.

📌 اکتین در بخشی از نوار تیره و تمام بخش نوار روشن حضور دارد.

📌 میوزین در تمام طول نوار تیره حضور دارد.

📌 اکتین ها در تمام طول نوار روشن و بخشی از نوار تیره حضور دارند.

📌 میوزین در نوار تیره حضور دارد ، نههه نوار روشن.

📌 در غشای پلاسمایی یاخته ها ، پمپ سدیم پتاسیم وجود دارد. این پمپ با جایگاه فعال خود فسفات را از ATP جدا میکند 

📌 هر تار ماهیچهای توسط بافت پیوندی پوشیده شده است.

مکانیسم انقباض ماهیچه

📌وقتی پیام عصبی به پایانه آکسون برسد ناقل عصبی از پیش ساخته شده طی اگزوسیتوز (با مصرف ATP )به بیرون ریخنه شده.

📌با رسیدن پیام از مراکز عصبی، تحریک از طریق همایه (سیناپس) ویژهای از یاختة عصبی به یاختة ماهیچهای میرسد و ناقل عصبی از پایانة یاختة عصبی آزاد (اگزوسیتوز) میشود با اتصال این ناقلین به گیرندههای خود در سطح (نههه درون) یاخته ماهیچهای، یک موج تحریکی در طول غشای یاخته ایجاد میشود.

📌با اتصال ناقلین عصبی به گیرندههای خود در سطح یاخته ماهیچهای، یک موج تحریکی در طول غشای یاخته (نههه تارچهها) ایجاد میشود.

📌با اتصال ناقلین عصبی به گیرندههای خود در سطح یاخته ماهیچهای، ابتدا یک موج تحریکی در طول غشای یاخته ایجاد میشود سپس یون های کلسیم از شبکه آندوپلاسمی آن آزاد میشود.

📌وقتی یون کلسیم ATP حضور داشته باشند ، کلسیم به اکتین و  ATP  به سرهای میوزین متصل شده و در ادامه سرهای ومیوزین به اکتین متصل میشود.

📌سرها ویژه میوزین است نههه اکتین.

📌پل های اتصال میوزین و اکتین دائماً تشکیل و سپس با حرکتی مانند پارو زدن ، خطوط

سرهای متصل جدا و به بخش جلوتر وصل میشوند.

📌در حین انقباض پروتئینهای میوزین تغییر شکل میدهند نههه اکتین.

📌ابتدا ورود یونهای کلسیم به تارچه رخ میدهد و سپس سرهای میوزین به اکتین متصل میشوند.

📌گیرنده ناقل عصبی در سطح غشای پلاسمایی یاخته پس سیناپسی است.

📌خروج یون کلسیم از شبکه آندوپلاسمی انتشار تسهیل شده در جهت شیب غلظت + از جای بیشتر به جای کمتر + بدون مصرف ATP + توسط پروتئینهای کانالی دریچهدار سراسری است .


📌در حین انقباض طول پروتئینهای انقباضی ثابت است.

 📌مولکول ATP  وسط سرهای میوزین (خاصیت آنزیمی) مصرف شده و انرژی آزاد شده صرف لغزیدن میوزین و اکتین در مجاور یکدیگر میشود. (وقوع انقباض).

📌خروج یونهای کلسیم از شبکه آندوپلاسمی انتشار تسهیل شده است نههه انتقال فعال. (نیازی به مصرف انرژی زیستی نیست)

📌در صورت اتمام انقباض ، یونهای کلسیم توسط پمپ (با صرف انرژی زیستی + خلاف شیب) به درون شبکه آندوپلاسمی بازگردانیده میشوند.

📌وسعت نوار روشن طی انقباض کاهش مییابد.

📌وسعت نوار تیره همیشه ثابت است.

📌در حین انقباض میزان همپوشانی اکتین و میوزین رو به افزایش است اما وسعت نوار تیره ثابت است.

📌در طی انقباض قطر تار ، تارچه و ماهیچه افزایش مییابد.

📌وقتی سه سر در حال انقباض است ، ماهیچه دوسر بازو در حال استراحت بوده و دراز شده و وسعتنوار روشن ، وسعت سارکومر و فاصله خطوط Z متوالی آن ، افزایش مییابد.

📌سلول زنده همیشه در حال تولید و مصرف ATP  است .

توقف انقباض

📌با توقف پیام عصبی انقباض ، یونهای کلسیم به سرعت با انتقال فعال (در خلاف شیب غلظت + توسط پمپ + مصرف انرژی زیستی) به شبکة آندوپلاسمی بازگردانده و در نتیجه اکتین و میوزین از هم جدا میشوند در این حال، سارکومر تا زمان رسیدن پیام عصبی بعدی در حالت استراحت میماند.

📌با توقف پیام عصبی انقباض ، ابتدا یونهای کلسیم به سرعت با انتقال فعال (در خلاف شیب غلظت + توسط پمپ + مصرف انرژی زیستی) به شبکة آندوپلاسمی بازگردانده و در نتیجه (سپس) اکتین و میوزین از هم جدا میشوند.

📌در صورت توقف انقباض ، یونهای کلسیم در خلاف شیب غلظت توسط پمپهایی (پروتئینهای سراسری ویژه با قابلیت مصرف انرژی زیستی) به شبکه آندوپلاسمی وارد میشود.

📌آغاز استراحت ماهیچهای دمی بعد از ورود یونهای کلسیم به شبکه آندوپلاسمی ، جدا شدن سرهای میوزین از
اکتین رخ می دهد .

📌 میوزین توانایی مصرف ATP دارد ولی توانایی تولید ATP ندارد

📌 در یک تار ماهیچهای ممکن است1000 عدد تارچه و در تار دیگری 1500 عدد تارچه وجود داشته باشد (این اعداد فرضی هستند)

📌 طول خط Z اکتین و میوزین ثابت است. 

📌 تارچه ها توسط شبکه آندوپلاسمی احاطه شدهاند. تار توسط بافت پیوندی احاطه شده است.

📌 دسته تار ماهیچه ای = تعداد فراوانی تار ماهیچهای + غلافی از جنس بافت پیوندی رشتهای (متراکم)

تامین انرژی انقباض

📌انواع تامین انرژی در تار ماهیچه اسکتی :

1 – مصرف هوازی گلوکز : در حضور اکسیژن + تجزیه کامل گلوکز + با دخالت میتوکندری + وقوع گلیکولیز در سیتوسل + وقوع اکسایش پیرووات ، چرخه کربس و زنجیره انتقال الکترون درون میتوکندری.

2 – مصرف بیهوازی گلوکز (تخمیر لاکتیکی) : در عدم حضور اکسیژن + تجزیه ناقص گلوکز + درون سیتوسل + بدون دخالت میتوکندری + وقوع گلیکولیزد سیتوسل + تولید اسید لاکتیک در سیتوسل + ایجاد گرفتگی و درد ماهیچه ای.

3 – مصرف اسیدهای چرب : در انقباضهای طولانیتر رخ میدهد

4 –مصرف کراتین فسفات : بازتولید سریع ATP + مصرف کراتین فسفات و ADP + تولید کراتین و  ATP – در این فرایند فسفات از کراتین فسفات جدا شده و به ADP اضافه میشود.

📌بیشتر انرژی لازم برای انقباض ماهیچهها از سوختن گلوک (هوازی یا بیهوازی) به دست میآید. در ماهیچهها گلیکوژن (پلیساکارید ذخیرهای) به صورت ذخیره وجود دارد و در صورت لزوم به گلوکز تجزیه (هیدرولیز) میشود در صورت وجود اکسیژن، تجزیه گلوکز میتواند تا چند دقیقه انرژی لازم برای ساختATP رافراهم می کند.

📌ماهیچهها برای تجزیة کامل گلوکز به اکسیژن نیاز دارد در فعالیتهای شدید که اکسیژن کافی به ماهیچهها نمیرسد، تجزیة گلوکز
به صورت بیهوازی و ناقص انجام میشود (همراه با تولید لاکتیک اسید)

📌 در تنفس بیهوازی (از نوع تخمیر لاکتیکی) لاکتیک اسید تولید شده که سبب گرفتی و درد ماهیچه میشود.

📌 در فعالیت های شدید که اکسیژن کافی به ماهیچهها نمیرسد، تجزیة گلوکز به صورت بیهوازی (ناقص + در غیاب اکسیژن) انجام میشود در اثر این واکنشها لاکتیک اسید تولید میشود که در ماهیچه انباشته میشود انباشته شدن لاکتیک اسید پس از تمرینات ورزشی طولانی، باعث گرفتگی و درد ماهیچهای میشود لاکتیک اسید اضافی به تدریج تجزیه میشود و اثرات درد و گرفتگی ماهیچهای کاهش مییابد.

📌 در فعالیت های شدید که اکسیژن کافی به ماهیچهها نمیرسد، تجزیة گلوکز به صورت بی هوازی(ناقص + در غیاب اکسیژن) انجام  می شود.

📌 در تنفس بیهوازی لاکتیک اسید تولید شده سبب درد و گرفتگی ماهیچه میشود. در روش تولید ATP  توسط کراتین فسفات مواد تولیدی سبب درد یا گرفتگی عضلاتی نمی شوند.

📌تنفس بیهوازی بدون دخالت میتوکندری انجام میشود.

📌در سلول ماهیچهای میتوکندری وجود دارد. درون میتوکندری آنزیمهای دخیل در تنفس یاخته ای (کربس + ….) وجود دارد. فعالیت این آنزیم ها در طی شرایطی کم یا (مهار) و در طی شرایطی دیگر بیشتر میشود. فعالیت این آنزیمها از قبل مهار نگردیده است.

 📌مصرف بیهوازی گلوکز (تخمیر لاکتیکی) : در عدم حضور اکسیژن + تجزیه ناقص گلوکز+ درون سیتوسل+ بدون دخالت میتوکندری+ وقوع گلیکولیز در سیتوسل + تولید اسید لاکتیک در سیتوسل + ایجاد گرفتگی و درد ماهیچه ای.

📌همه موارد تامین انرژی در حضور آنزیم یا آنزیمهایی انجام میشود.

📌همه موارد تامین انرژی در حضور آنزیم یا آنزیمهایی انجام میشود . انزیم ها سبب کاهش انرژی فعال سازی واکنش های انجام شدنی می شوند.

📌هر کراتین فسفات ، فقط یک فسفات داردبنابراین گفتن «فسفاتهای یک کراتین فسفات» ، نادرست است تولید ATP  با مصرف کراتین فسفات ، جزء تنفس یاختهای نیست.

انواع یاختههای بافت ماهیچهای

📌یاخته های ماهیچهای را میتوان به دو نوع یاخته های تند و کند تقسیم کرد این تقسیمبندی براساس سرعت انقباض است بسیاری از ماهیچه های بدن هر دو نوع یاخته (کند و تند) را دارند. تار ماهیچهای نوع کند، برای حرکات ستقامتی مانند شنا کردن و دوی ماراتن ویژه شده اند. این تارها مقدار زیادی رنگدانه قرمز به نام میوگلوبین (شبیه هموگلوبین + یک زنجیره + ساختار نهایی آن سوم) دارند که می تواتتد مقداری اکسیژن را ذخیره کنند. این تارها بیشتر انرژی خود را به روش هوازی به دست میآورند دارای مقدار زیادی میتوکندری (اندامک دو غشایی + غشای داخلی چینخورده + دنای حلقوی) هستند

📌تار ماهیچهای کُند دیرتر خسته میشود و در مقابل خستگی مقاومت بالایی دارد

📌تار ماهیچه کُند (قرمز + میوگلوبین فراواندار) ، با سرعت کمتری طول سارکومرها و تارچه های خود را کوتاه میکند. (با سرعت کمتری منقبض میشود)

📌ارهای ماهیچهای تند (یا سفید) سریع منقبض میشوند. این تارها مسئول انجام انقباضات سریع مثل دوی سرعت (صد متر) و بلند کردن وزنه اند این تارها تعداد میتوکندری کمتری دارند و انرژی خود را بیشتر از راه تنفس بیهوازی به دست میآورند. مقدار

میوگلوبین این تارها هم کمتر است تارهای تند سریع انرژی خود را از دست میدهند و خسته میشوند افراد کم تحرک، دارای تار ماهیچه ای تند بیشتری هستند که با ورزش، تارهای نوع تند به نوع کند تبدیل میشوند.

📌تارهای تند سریع انرژی خود را از دست میدهند و خسته میشوند افراد کم تحرک، دارای تار ماهیچهای تند
بیشتری هستند که با ورزش، تارهای نوع تند به نوع کند تبدیل میشوند.

📌تار ماهیچه تند با سرعت بیشتری سبب کاهش طول تارچه و افزایش قطر تارچه میشود.

📌در تار ماهیچه کُند تعداد میوگلوبین (حامل و ذخیره کننده اکسیژن) زیاد است.

📌در ماهیچه تُند تعداد میتوکندری و میوگلوبین کمتر بوده و بیشتر ATP مورد نیاز یاخته از طریق تنفس بی هواز( تخمیر – در غیاب اکسیژن) تامین میشود.

📌در همه سلول های ماهیچه اسکلتی چندین هسته در زیر غشای پلاسمایی جای گرفته است.

📌همه تارهای ماهیچه اسکلتی در دوران جنینی به دنبال ادغام یاخته هایی با یکدیگر ، چند هستهای شده اند.

📌در همه تارهای ماهیچهای تحت تاثیر هورمون انسولین ، گلوکزها طی سنتز آبدهی به یکدیگر متصل شده وسبب تشکیل گلیکوژن میشوند.

📌افراد کم تحرک، دارای تار ماهیچهای تند بیشتری هستند که با ورزش، تارهای نوع تند به نوع کند تبدیل میشوند.

📌در تار ماهیچه کند ، تعداد میوگلوبین (تک رشتهای و آهندار) بیشتر است.

📌در حین انقباض طول اکتین و میوزین تغییر نمیکند.

حرکت در جانوران

📌 جانوران حداقل در بخشی از زندگی خود میتوانند از جایی به جای دیگر حرکت کنند.

📌 شیوه های حرکتی در جانوران بسیار متنوع است. شنا کردن، پرواز کردن، دویدن و خزیدن، نمونههایی (نهه تنها موارد) از این حرکات اند با این وجود، اساس حرکت در جانوران مشابه است (این جمله سوژه مهمی است.) برای حرکت در یک سو، جانور باید نیرویی در خلاف آن وارد کند.

📌 اساس حرکت در جانوران مشابه است؛ برای حرکت در یک سو، جانور باید نیرویی در خلاف آن وارد کند برای انجام حرکت، جانوران نیازمند ساختارهای اسکلتی و ماهیچه ای هستند.

📌 ساختار اسکلت در جانوران متفاوت است، ولی میتوان انواع اسکلت در جانوران را به سه گروه آبایستایی ، بیرونی و درونی طبقه بندی کرد.

📌 اسکلت آب ایستایی در اثر تجمع مایع درون بدن به آن شکل میدهد عروس دریایی اسکلت آبایستایی دارد در این جانوران، با فشار جریان آب به بیرون، جانور به سمت مخالف حرکت میکند. این حالت مانند حرکت بادکنک هنگام خالی شدن هوای آن است و باعث رانده شدن بادکنک در خلاف جهت خروج هوا میشود.

📌 در عروس دریایی تجمع مایع درون بدن صورت میگیرد نههه تجمع مایع درونی بدن.

📌 در حشرات ، سختپوستان و ماهیان غضروفی ، استخوان (سامانه هاورس و تیغه های استخوانی) وجود ندارد.

📌 طناب عصبی پشتی ویژه مهرهداران است نههه حشرات و سخت پوستان.

📌 مهرهداران : اسکلت فقط غضروفی + اسکلت استخوانی غضروفی.

📌 یغه استخوانی ویژه بیشتر مهرهداران است نه همه آنها مهرهداران اسکلت درونی دارند. در انواعی از ماهیها مانند کوسهماهی (سفره ماهی)، جنس این اسکلت از نوع غضروفی است، ولی در سایر مهرهداران استخوانی است که غضروف نیز دارد ساختار استخوان در این جانوران بسیار شبیه ساختار استخوان انسان است.

📌 این دو دارای غدد راست رودهای هستند.

📌 اسکلت بیرونی حشرات در حفاظت و حرکت نقش دارد.

📌 کوسه ماهی + سفره ماهی (غده راسترودهای)

📌 سخت پوستان + حشرات + مهرهداران (استخوانی+ غضروفی)

📌 جیرجیرک روی دو پاهای جلویی خود گیرنده مکانیکی دارد نه روی بیشتر پاهای خود.

📌 اسکلت حشرات در حرکت و حفاظت نقش دارد .

📌 تارهای ماهیچهای در ماهیچههای اسکلتی رشتهای است که از طول در کنار یکدیگر به صورت موازی قرار گرفتهاند و دارای بخشهای روشن و تیره هستند.

📌 تارهای ماهیچهای در ماهیچه قلب (میوکارد) منشعباند درصورتی که تارهای ماهیچه ای ماهیچه اسکلتی و صاف غیرمنشعب هستند.

📌 یاخته های ماهیچهای برای انقباض به یون کلسیم نیازمندند بنابراین در درون شبکه آندوپلاسمی خود دارای یون کلسیم میباشند (تارهای ماهیچه) ای در عضلات اسکلتی، غیرمنشعب اند.

📌 تارهای ماهیچهای در ماهیچههای اسکلتی رشتهای (نههه غیررشتهای) هستند.

📌 فعالیت تمام ماهیچههای اسکلتی، توسط اعصاب پیکری تنظیم میشود.

📌 بافت استخوانی فشرده در طول استخوان بازو، به صورت واحدهایی به نام سامانه هاورس قرار گرفته است این
سامانهها به صورت استوانههایی هم مرکز از تیغههای استخوانیاند که از یاختههای استخوانی، ماده زمینهای و کلاژن در اطراف آنها تشکیل شده است.

📌 مجاری هاورس در ماده زمینهای بافت استخوانی فشرده مشاهده میشوند.

📌 بافت استخوانی اسفنجی، از میلهها و صفحههای استخوانی تشکیل شده است که بین آنها حفرههایی وجود دارد که توسط رگ ها و مغز قرمز (نههه زرد) استخوان پر شده اند.

📌 مغز زرد بیشتر از چربی تشکیل شده است و مجرای مرکزی استخوانهای دراز را پُر میکند. مغز قرمز استخوان در بافت استخوانی اسفنجی دیده میشود.

📌 در بافت استخوانی فشرده، یاختهها در تیغههای هممرکز و در سامانه هاورس به طور منظم استقرار یافته اند.

📌 بافت استخوانی ( هم اسفنجی، هم فشرده) نوعی بافت پیوندی محسوب میشوند، در همه انواع بافت پیوندی فضاهای بین یاختهای فراوان (نههه اندک) دیده میشود.

📌 به دنبال هر نوع انقباض در میوکارد بطنها یا دهلیزها، واحد انقباضی (سارکومر) و تارچهها و تارهای ماهیچهای کوتاه میشوند و از طول ماهیچه میوکارد قلب کاسته میگردد.

📌 در هنگام انقباض ماهیچه، به دنبال آزادشدن یونهای کلسیم از شبکه آندوپلاسمی، این یونها در مجاورت تارچه ها و سارکومرها (همچنین پروتئین های انقباضی اکتین و میوزین) قرار میگیرند.

📌 در همه یاخته های زنده و فعال بدن انسان، مرحله اول تنفس یاختهای یا همان گلیکولیز(قندکافت) رخ میدهد.

📌 ارتباط یاختهای در صفحات بینابینی میوکارد قلب به گونهای است که باعث میشود پیام انقباض و استراحت به سرعت بین یاختههای ماهیچة قلب منتشر شود و میوکارد قلب در انقباض و استراحت مانند یک تودة یاختهای واحد عمل کند بنابراین دقت کنید که در انقباض میوکارد دهلیزها، همه تارهای عضلانی همزمان با هم منقبض میشوند.

📌 فقط پروتئین های اکتین مستقیما به خطوط Z  در دو طرف سارکومرها اتصال دارند دقت کنید که میوزین تماس مستقیمی با مخطوط Z ندارد. 

📌 پروتئینهای انقباضی هر دو میتوانند در مجاورت با یونهای کلسیم قرار گیرند.

📌 میتوکندری ها اندامکی در درون سیتوپلاسم هستند و پروتئینهای اکتین و میوزین در ساختار سارکومرها و تارچهها، بنابراین مجاورتی با میتوکندریها ندارند.

📌 سارکومرها درون ساختار تارچهها قرار دارند و در تماس مستقیم با شبکه آندوپلاسمی نیستند، بناراین پروتئینهای انقباضی نیز نمیتوانند تماس مستقیمی با شبکه آندوپلاسمی داشته باشند.

📌 در هنگام انقباض ماهیچه، از طول بخش روشن کاسته میشود درحالی که طول نوار تیره ثابت باقی میماند.

📌 در هنگام انقباض ماهیچه، پروتئینهای اکتین و میوزین بر روی هم میلغزند و طول آنها ثابت می ماند.

📌 بیشتر انرژی لازم برای انقباض ماهیچهها از سوختن گلوکز به دست میآید ماهیچه ها برای تجزیة کامل گلوکز به اکسیژن نیاز دارند که در صورت انجام دادن تنفس هوازی با مصرف یک مولکول گلوکز، حداکثر مقدار ATP را تولید میکنند در شرایطی مثل فعالیتهای شدید که اکسیژن کافی به ماهیچهها نمیرسد، تجزیة گلوکز به صورت بیهوازی انجام میشود، در چنین شرایطی امکان تولید حداکثر مقدار انرژی با مصرف گلوکز وجودندارد.

📌گیرنده های وضعیت در ماهیچه های اسکلتی زردپی ها و کپسول پوشاننده مفصل ها قراردارند وبه کشیده شدن حساس

اند بنابراین با انقباض ماهیچه و تغییر طول آن، این گیرندهها تحریک میشوند.

📌اطراف هر تار ماهیچهای را نوعی بافت پیوندی احاطه کرده است، بنابراین مستقیما تارهای ماهیچهای به یکدیگر نچسبیده اند.

📌ماهیچه های دوسر بازو و سهسر بازو از طریق زردپیهایی به استخوان کتف (نوعی استخوان پهن) اتصال یافته اند.

📌با انقباض تارچهها و تارهای ماهیچهای، طول ماهیچه اسکلتی کوتاه و قطر آن افزایش می یابد.

📌ماهیچه دوسر بازو، نوعی ماهیچه اسکلتی است و در اکثر موارد به صورت ارادی و آگاهانه منقبض میشود و در برخی مواقع مثل انعکاس عقب کشیدن دست، انقباض این ماهیچه به صورت غیرارادی و غیرآگاهانه رخ میدهد.

📌مایع مفصلی و سطح صیقلی غضروف به استخوانها امکان میدهد که سالیان زیادی در مجاور هم لیز بخورند و اصطکاک چندانی نداشته باشند.

📌رشته های کلاژن در بافت استخوانی نسبت به بافت غضروفی بیشتر است و همچنین رشتههای کشسانی(الاستیک) در بافت غضروفی نسبت به بافت استخوانی بیشتر است.

📌 پرده سازنده مایع مفصلی با ساخت مایع مفصلی، حرکت استخوانها در محل مفصل را تسهیل میکند(نهه اینکه محدودیت حرکت ایجاد کند)

📌 یاخته های بافت استخوانی دارای زوائد سیتوپلاسمی و هسته پهن هستند، یاختههای بافت پیوندی متراکم به شکل دوکی و کشیده بوده و هسته این یاختهها به صورت پهن و بیضی در مرکز یاخته است اطراف یاختههای بافتهای پیوندی را ماده زمینهای پر کرده است.

📌 بیشتر انرژی لازم برای انقباض ماهیچهها از سوختن گلوکز به دست می یآید تارهای ماهیچهای کند، بیشتر انرژی خود را به روش هوازی و تارهای ماهیچه ای تند، بیشتر انرژی خود را به روش بیهوازی به دست میآورند.

📌 هر تار ماهیچه ای از به هم پیوستن چند یاخته در دورة جنینی ایجاد میشود و به همین علت چند هسته دارد.

📌1 – سوختن اسیدهای چرب 2 –  تنفس هوازی 3 – تنفس بیهوازی و 4 – مصرف کراتین فسفات ، از بین موارد گفته شده، بیشترین انرژی لازم را سوختن اسیدهای چرب و کمترین را مصرف کراتین فسفات تامین میکند بنابراین در هیچ تار ماهیچهای بیشترین انرژی موردنیاز برای انقباض از مصرف کراتین فسفات تامین نمیشود.

📌 تارهای ماهیچهای کُند، مقدار زیادی میوگلوبین دارند و انرژی خود را به کُندی از دست میدهند.

📌 گیرنده ناقل عصبی در غشای تارهای ماهیچهای قرار گرفته است. (نههه درون تارها)

📌 تارهای ماهیچهای تُند : این تارها سریع انرژی خود را از دست میدهند و خسته میشوند بنابراین در مقابل خستگی مقاومت اندکی دارند.

📌 تارهای ماهیچهای کُند : انقباض در این تارها مدت زمان طولانیتری دارد پس با سرعت کندتری سارکومرهای خود را کوتاه می کنند.

📌 تارهای ماهیچهای تُند : در این تارها تعداد میوکندری درون سیتوپلاسم کمتر از تارهای کند است.

📌 رباط: جنس رباط نیز از بافت پیوندی متراکم است و انعطافپذیری کمی دارد.

📌 هر دوی این نوع بافتها از جنس بافت پیوندی متراکم هستند و بنابراین ماده زمینهای و تعداد یاخته های اندکی دارند.

📌 بافت پیوندی سست : در بافت پیوندی متراکم برخلاف بافت پیوندی سست تعداد یاختهها اندک است.

📌 غشای پایه : رشته های گلیکوپروتئینی در ساختار غشای پایه (نهه بافت پیوندی متراکم) قابل مشاهده هستند.

📌 در مجاورت این یاخته ها، مغز قرمز استخوان مشاهده نمیشود جایگاه مغز قرمز استخوان در بافت اسفنجی است.

📌 یاخته های بافت پیوندی دارای ظاهری پهن هستند و به یکدیگر نزدیکاند.

📌 یاخته های مذکور در سامانه هاورس قرار ندارند، بنابراین بر روی دایرهای با مرکزیت مجرای هاورس قرار نگرفته اند.

📌 ویژگی بافت استخوانی اسفنجی (نهه فشرده)

📌در هنگام انقباض، با لغزیدن اکتینها و میوزینها در مجاور یکدیگر، نوار روشن ناپدید میشود (از وسعت آن کاسته میشود)

📌اکتین ها در هنگام استراحت، در هر دو بخش تیره و روشن دیده میشوند.

📌در هنگام انقباض اکتینها یک نوار روشن به رشتههای اکتین در نوار روشن دیگر، نزدیک میشوند و در هنگام استراحت مجددا از یکدیگر دور میشوند.

📌پروتئین های میوزین (نههه اکتین) از طریق سرهای خود به رشتههای اکتین متصل میگردند.

📌استخوان ران و نیملگن متعلق به اسکلت جانبی و استخوانهای ستونمهرهها متعلق به اسکلت محوری اند.

📌هر دو استخوان (نههه برخی از) مذکور، در تشکیل اسکلت جانبی (نههه محوری) نقش دارند.

📌استخوان جمجمه از مغز و دندهها از ششها و قلب محافظت میکنند، بنابراین هر دواستخوان (نههه برخی) در حفاظت از اندام های حیاتی بدن نقش دارند.

📌استخوان نیم لگن با خود استخوان ران، نوعی مفصل گوی و کاسهای ایجاد میکند که مفصلی متحرک بهشمار میرود و استخوان درشت نی نیز با استخوان ران نوعی مفصل لولایی تشکیل میدهد که جزو مفاصل متحرک محسوب میشود.

📌در فضاهای درون بافت استخوانی فشرده هیچگونه مغز استخوانی مشاهده نمیشود از طرفی دیگرنیز در حفرات نامنظم بافت استخوانی اسفنجی، فقط مغز قرمز استخوان حضور دارد.

📌 در دوران جنینی، استخوانها از بافتهای نرمی تشکیل و به تدریج با افزوده شدن نمک های کلسیم سخت میشوند.

📌 بافت استخوانی اسفنجی، مغز قرمز استخوان را دربرگرفته است و بافت استخوانی فشرده مغز قرمز استخوان را به طور غیرمستقیم احاطه میکند.

📌 بافت های استخوانی از یاختههای استخوانی، ماده زمینهای و کلاژن در اطراف آنها تشکیل شده است. مادّة زمینهای از پروتئینها (به جز کلاژن) و مواد معدنی تشکیل شده است.

📌 با دقت نگاه کنید بیشتر (نهه همه) یاختههای استخوانی در ساختار سامانه های هاورس قرار گرفته اند بیرونیترین یاختههای استخوانی در بافت فشرده، در سامانههای هاورس مشاهده نمیشوند.

📌 یاخته های بنیادی مغز قرمز استخوان (نههه خود یاختههای استخوانی) برای هورمون اریتروپویتین واجد گیرنده اختصاصی هستند.

📌 یاخته های استخوانی دارای زوائد سیتوپلاسمی متعددی هستند که از طریق این زوائد با یاختههای استخوانی دیگر ارتباط برقرار میکنند.

📌 یاخته های بافت استخوانی میتوانند کلاژن و رشتههای الاستیک را به فضای بین یاختهای خود ترشح کنند، همچنین این یاختهها در ساخت ماده زمین های نیز نقش بسزایی دارند.

📌 یاخته های استخوانی تا اواخر سنّ رشد، مادّة زمینهای ترشح میکنند و بنابراین، تودة استخوانی و تراکم آن افزایش پیدا میکند. با افزایش سن، یاخته های استخوانی کم کار میشوند و تودة استخوانی به تدریج کاهش پیدا میکند. بنابراین خیلی دقت کنید که تا قبل از سن بلوغ با افزایش سن، تودة استخوانی و تراکم آن افزایش و بر سختی استخوان افزوده میشود و بعد از سن بلوغ و بسته شدن صفحات رشدی، با افزایش سن، تودة استخوانی و تراکم آن به تدریج کاهش و سختی استخوان کاهش مییابد.

📌 در این حالت، یاخته های نزدیک به محل شکستگی، یاختههای جدید استخوانی میسازند و پس از چند هفته آسیب بهبود پیدا میکنند. اما دقت کنید شکستگی میکروسکوپی استخوان تاثیر خاصی بر کاهش یا افزایش تراکم استخوانی ندارد.

📌 ترشح بیش از حد هورمون پاراتیروئیدی، در پاسخ به کاهش کلیسم خوناب است. این هورمون، کلسیم را از مادة زمینة استخوان جدا و آزاد میکند. همچنین بازجذب کلسیم را در کلیه افزایش میدهد. برداشت زیاد کلسیم از بافت استخوانی به کاهش تراکم استخوانی و پوکی استخوان منجر میشود، در چنین شرایطی قطر حفرات نامنظم در بافت استخوانی اسفنجی افزایش مییابد. دقت کنید که کلسیم به صورت نمک در بافت استخوانی رسوب میکند و در پی برداشت زیاد آن از بافت استخوانی، مقدار نمکهای کلسیمی در ماده زمینهای کاهش مییابد.

📌 بیماری سلیاک : در این بیماری مقدار کلسیم و D جذب شده از رودهها کاهش مییابد، بنابراین استخوانها ضعیف و شکننده ویتامین میشوند و احتمال شکستگی آنها افزایش مییابد، همچنین به دلیل عدم جذب کلسیم از روده، مقدار رسوب کلیسم در ماده زمینهای (نههه خود یاخته های استخوانی) بافت استخوانی کاهش مییابد.

📌 نوعی متحرک بین استخوان جناغ (متعلق به اسکلت محوری) و استخوان ترقوه (متعلق اسکلت جانبی) مشاهده میشود.

📌 مفصل ثابت در استخوانهای جمجمه است. جمجمه از چندین استخوان تشکیل شده است که در محل مفصل های ثابت لبههای دندانه دار آنها در هم فرورفته و محکم شده اند.

📌 مفصل ثابت جمجمه، فاقد کپسول مفصلی است بنابراین در این نوع مفاصل گیرندههای حس وضعیت مشاهده نمیشوند.

📌 در مفصلهای متحرک مثل مفصل گوی و کاسهای بین استخوان بازو و کتف یا ران و نیملگن، علاوه بر کپسول مفصلی، رباطها و زردپی ها هم، به کنار یکدیگر ماندن استخوانها کمک میکنند. رباط و زردپی هر دو از جنس بافت پیوندی رشتهای محکم هستند.

📌 در هنگام انقباض ماهیچه، سر مولکولهای میوزین از دم آنها جدا میشود و میوزین شروع به لغزیدن بر روی اکتین میکند، با انقباض سارکومر، از فاصله بین دو خط Z در انتهای سارکومر کاسته میشود و طول سارکومر کاهش میباشد 

📌 چه اکتین و میوزین به یکدیگر متصل باشند یا نباشند، طول نوار تیره در ساختار سارکومر همواره ثابت است.

📌 در هنگام انقباض ماهیچه، میزان همپوشانی اکتین و میوزین افزایش یافته و در هنگام استراحت ماهیچه، میزان همپوشانی این پروتئین های انقباضی کاهش مییابد. (نهه اینکه ثابت بماند)

📌 خطوط Z با پروتئینهای اکتین در دو سوی خود در تماس هستند .

📌 نوار روشن در هنگام استراحت مشاهده میشود و در هنگام انقباض ناپدید میشود، بنابراین طول این نوار متغیر است و با تغییر وضعیت پروتئین های انقباضی، طول آن تغییر میکند.

📌 تارهای کند: این تارها بیشتر انرژی خود را به روش هوازی به دست میآورند بنابراین دیاکسید کربن تولید میکنند که پس از ورود به خون، فعالیت آنزیم انیدرازکربنیک گویچه های قرمز را افزایش میدهد و مقدار بیکربنات درون پلاسما افزایش مییابد.

📌 در طی تنفس بیهوازی که در تارهای تند انجام میشود، لاکتیک اسید (نهه دیاکسید کربن) ایجاد میشود.

📌 استخوان ها میتوانند به کمک رباط و کپسول مفصلی که هر دو از جنس بافت پیوندی رشتهای هستند، به یکدیگر متصل شوند. از طرف دیگر ماهیچه های اسکلتی از طریق زردپی (نوعی بافت پیوندی متراکم) به استخوانها متصل میشوند.

📌 استخوان مچ پا : این استخوان با هر دو استخوان درشت نی و نازک نی مفصل دارد.

📌 استخوان ترقوه : استخوان ترقوه دارای مفصل با استخوانهای کتف و جناغ است که هر دوی این استخوانها از جمله استخوانهای پهن محسوب میشوند.

📌 استخوان کتف و زند زبرین : هر دو استخوان میتوانند از طریق مغز قرمز خود در تولید گویچههای قرمز و سایر یاختههای خونی دیگر، نقش ایفا کنند.

📌 استخوان بازو: استخوان بازو با استخوانهای زند زیرین و زبرین و کتف مفصل دارد که همگی متعلق به اسکلت جانبی هستند.

📌 فقط بافت اسفنجی با مغز قرمز استخوان تماس مستقیم دارد.

📌 افت استخوانی فشرده با هیچ یک از مغزهای قرمز و زرد استخوان تماس مستقیم ندارد.

📌 سطح خارجی استخوان، توسط بافت پیوندی احاطه شده است، این بافت در تماس مستقیم با بافت استخوانی فشرده قرار دارد، بنابراین فاصله بافت استخوانی فشرده نسبت به بافت استخوانی اسفنجی، از بافت پیوندی کمتر است.

📌 نوشیدنی های الکلی باعث بروز پوکی استخوان و کاهش تراکم آن در مردان و زنان میشوند درحالی که استخوانها در اثر فعالیت بدنی زیاد مانند ورزش، یا با افزایش وزن ضخیم، متراکمتر و محکمتر میشوند و بر تراکم آنها افزوده میگردد.

📌 کمبود ویتامین D و کلسیم غذا، نوشیدنیهای الکلی و دخانیات با جلوگیری از رسوب کلسیم در استخوانها، باعث بروز پوکی استخوان و کاهش تراکم آن در مردان و زنان میشوند.

📌 در فضانوردان که در محیط بیوزنی زندگی میکنند به دلیل عدم استفاده از استخوانها، تراکم استخوانشان کاهش می یابد.

📌 با افزایش وزن و همچنین مصرف غذاهای حاوی کلسیم و فسفات، استخوانها متراکمتر و محکمتر میشوند و تراکم آنها افزایش مییابد.

📌 مایع مفصلی و سطح صیقلی غضروف به استخوانها در محل مفصل امکان میدهد که سالیان زیادی در مجاور هم لیز بخورند و اصطکاک چندانی نداشته باشند .

📌 کپسول مفصلی و رباط، هردو از جنس بافت پیوندی محکم و رشتهای هستند.

📌 مایع مفصلی و سطح صیقلی غضروف در کاهش اصطکاک در ناحیه مفصل نقش اساسی دارند.

📌 مایع مفصلی از پرده سازنده مایع مفصلی ترشح میشوند. (نههه شبکه مویرگی)

📌 در ماهیچه های اسکلتی، زردپیها و کپسول مفصلی، گیرندههای حس وضعیت استقرار یافته اند.

📌 کپسول مفصلی و رباطها، هر دو با دو استخوان در محل مفصل تماس دارند، از طرفی مایع مفصلی به دلیل اینکه بافت غضروفی سطح سر استخوان در محل مفصل را پوشانده است، با استخوانها در محل مفصل تماسی ندارد.

📌 درون هر تار ماهیچهای، تعداد زیادی رشته به نام تارچه ماهیچهای وجود دارد که موازی هم در طول یاخته قرار گرفته اند.

📌 تارچه ها از واحدهای تکراری به نام سارکومر تشکیل شدهاند که به تار ماهیچهای ظاهر مخطط(خط خط) میدهند.

📌 دسته تارها با غلافی از بافت پیوندی رشتهای محکم احاطه شدهاند. این غلافهای پیوندی در انتها، به صورت طناب یا نواری محکم به نام زردپی در میآیند. زردپی های در دو انتهای ماهیچه، به استخوانهای مختلف متصل میشوند.

📌 پروتئین های اکتین و میوزین در ساختار سارکومر با آرایش خاصی قرار گرفتهاند که سبب تشکیل بخشهای تیره و روشن شده   اند ولی دقت داشته باشید که در نوار تیره هر دو نوع پروتئین انقباضی حضور دارند در حالی که در نوار روشن فقط پروتئین اکتین قابل مشاهده است.

📌 با رسیدن پیام از مراکز عصبی، تحریک از طریق همایة ویژهای از یاختة عصبی به یاختة ماهیچهای میرسد و ناقل عصبی از پایانة یاختة عصبی آزاد میشود. با اتصال این ناقلین به گیرندههای خود درسطح یاخته ماهیچهای، یک موج تحریکی در طول غشای یاخته ایجاد میشود. با تحریک یاختة ماهیچهای، یونهای کلسیم از شبکه آندوپلاسمی آن آزاد میشود. در نتیجه این عمل، سرهای پروتئینهای میوزین به رشتههای اکتین متصل میشوند.

📌در طی انقباض ماهیچه، ابتدا آزادشدن یونهای کلسیم از شبکه آندوپلاسمی و نفوذ آنها به درون تارچه ها و پس از آن است که با اتصال پروتئین های میوزین به اکتین و تغییر شکل آن، محو شدن نوار روشن و کاهش طول تارچه و سارکومر رخ میدهد.

📌در پی رسیدن پیام از مراکز عصبی به ماهیچه دلتایی، با اتصال ناقلین عصبی به گیرندههای خود در سطح یاخته ماهیچهای و تشکیل یک موج تحریکی در طول غشای یاخته، انقباض یاخته ماهیچهای شروع میشود.

📌طی توقف انقباض، رشتههای اکتین مقابل هم در یک سارکومر که طی انقباض بهیکدیگر نزدیکشده بودند، مجددا از هم فاصله میگیرند، همچنین یونهای کلسیم موجود در سیتوپلاسم، از طریق انتقال فعال به شبکة آندوپلاسمی بازگردانده میشوند و غلظت این یون در این یاختهها افزایش مییابد

📌در حین انقباض و استراحت ماهیچهها، طول رشتههای پروتئینی انقباضی ضخیم (میوزین،) رشتههای نازک (اکتین) و طول نوار تیرة سارکومر ثابت باقی می ماند.

📌تارهای تند (نهه کند،) سریع انرژی خود را از دست میدهند و خسته میشوند.

📌در طی هر نوع انقباضی، یون کلسیم پس از آزاد شدن از شبکه آندوپلاسمی در مجاورت پروتئینهای انقباضی اکتین و میوزین دیده میشود.

📌حشرات ، سختپوستان و مهرهداران دارای قلب هستند.

📌فقط در حشرات است که مغز از چند گره به هم جوش خورده تشکیل شده است.

📌همه مهرهداران دارای گردش خون بستهاند، بنابراین در این سامانه مویرگ ها در کنار یاختهها و با کمک آب میان بافتی، تبادل مواد غذایی، دفعی و گازها را انجام میدهند.

📌پس از بسته شدن کانالهای دریچهدار سدیمی در قله نمودار پتانسیل عمل (30 +)در ادامه اختلاف پتانسیل دو سوی غشا شروع به کاهش میکند، درپایان پتانسیل عمل (حدود پتانسیل الکتریکی (70 -))ابتدا کانالهای پتاسیمی بسته میشوند، سپس پتانسیل غشاء به حالت آرامش برمیگردد.

📌پتاسیم همواره فعالیت دارد. بنابراین در زمان باز شدن یا بسته شدن کانالهای دریچهدار سدیمی یا پتاسیمی فعالیت پمپ سدیم و

پتاسیم انجام میگیرد.
📌افزایش اختلاف پتانسیل الکتریکی دوسوی غشا در دو زمان رخ میدهد 1 ) از صفر به30 + که یونهای سدیم از طریق کانالهای دریچهدار سدیمی در حال ورود به یاخته اند 2 ) از صفر به 70 – که یونهای پتاسیم به کمک کانالهای دریچهدار پتاسیمی در حال خروج از یاختهاند، پس در هر دو حالت یونهای مثبت در حال عبور از غشا است.

📌در زمان پتانسیل آرامش کانالهای دریچهدار سدیمی و دریچهدار پتاسیمی بستهاند ولی دقت کنید که کانالهای نشتی سدیم و نشتی پتاسیم همواره باز هستند و یونها را عبور میدهند.

📌بصل النخاع، فشار خون و ضربان قلب را تنظیم میکند و مرکز انعکاسهایی مانند عطسه، بلع، سرفه و مرکز اصلی تنظیم تنفس است هیپوتالاموس نیز که در زیر تالاموس قرار دارد، دمای بدن، تعداد ضربان قلب، فشار خون، تشنگی، گرسنگی و خواب را تنظیم میکند.

📌یکی از وظایف مخچه هماهنگی فعالیت ماهیچهها و حرکات بدن با کمک مغز و نخاع است.

📌بصل النخاع (نههه نخاع) پایینترین بخش مغز است که در بالای نخاع قرار دارد.

📌نیمکرههای مخ در انسان بیشتر حجم مغز را تشکیل میدهد، قشر مخ، جایگاه پردازش نهایی اطلاعات ورودی به مغز است که نتیجة آن یادگیری، تفکر و عملکرد هوشمندانه است.

📌تمام حرکات ارادی بدن توسط ماهیچههای اسکلتی (چند هستهای، خطدار و واجد بخشهای تیره و روشن و سارکومر) با انتقال پیام عصبی از دستگاه عصبی پیکری به آنها صورت میگیرد.

📌حرکات غیرارادی، اغلب توسط ماهیچههای صاف و قلبی و گاها ماهیچههای اسکلتی صورت میگیرد، بنابراین بیشتر حرکات غیرارادی با انتقال پیام عصبی توسط دستگاه عصبی خودمختار به ماهیچههای صاف و برخی از این حرکات (مانند انعکاس عقب کشیدن دست) با انتقال پیام عصبی توسط دستگاه عصبی پیکری به ماهیچههای اسکلتی صورت میگرد.

📌انعکاس عقب کشیدن دست، نوعی حرکت غیرارادی است که با صدور فرامین عصبی توسط بخش خاکستری نخاع (به عنوان مرکز انعکاس) صورت می گیرد.

📌بخش چینخورده مخ یا همان بخش قشری مخ، در انجام عملکرد آگاهانه و ارسال پیامهای عصبی به ماهیچههای اسکلتی برای انجام حرکات ارادی (نههه غیرارادی) نقش اصلی را دارد.

📌بخشهای در تماس با زلالیه : قرنیه، عدسی، عنبیه و ماهیچههای مژگانی

📌قرنیه و ماهیچههای مژگانی در تماس با صلبیه قرار دارند.

📌پل مغزی در تنظیم فعالیتهای مختلف از جمله تنفس، ترشح بزاق و اشک نقش دارد. اشک در محافظت از قرنیه نقش دارد.

📌قرنیه و عدسی در شکست نور و همگرا کردن پرتوهای نور و متمرکز کردن آن در یک نقطه بر روی شبکیه نقش دارند و سبب تجزیه مادة حساس نور در گیرندههای نوری میشوند. ماهیچههای مژگانی نیز با تاثیر در عمل تطابق و کمک به فعالیت عدسی، به طور غیرمستقیم نقش ایفا میکنند. ماهیچههای عنبیه نیز با تنگ و گشاد کردن مردمک و تغییر میزان نور ورودی به چشم در تحریک گیرندههای نوری (تجزیه مادة حساس به نور در گیرندههای نوری) نقش دارند ولی دقت کنید که عنبیه در همگرا کردن پرتوهای نوری نقشی ندارد.

📌هر استخوانی در بدن انسان از دو نوع بافت استخوانی فشرده و اسفنجی تشکیل شده است.

📌فقط بخشی از مژکهای گیرندههای شنوایی در حلزونی با ماده ژلاتینی در تماساند دقت کنید که گیرندههای تعادلی واجد مژک هایی کاملا احاطه شده توسط ماده ژلاتینی هستند.

📌دستة استخوان چکشی روی پردة صماخ چسبیده و با ارتعاش آن می لرزد و از طرفی کف استخوان رکابی طوری روی دریچهای به نام دریچة بیضی قرار گرفته است که لرزش آن، دریچه را میلرزاند دریچه بیضی پردهای نازک است که در پشت آن، بخش حلزونی گوش قرار دارد. این پرده نازکتر و کوچکتر از پرده صماخ است.

📌بخش حلزونی را مایعی پُر کرده است. لرزش دریچة بیضی، مایع درون حلزون را به لرزش درمیآورد. در بخش حلزونی یاختههای مژکداری قرار دارند که مژک هایشان با پوششی ژلاتینی تماس دارند. این یاختهها با لرزش مایع درون بخش حلزونی، مژکهای آنها خم و کانالهای یونی غشای آنها باز میشود.

📌 روی هریک از پاهای جلویی جیرجیرک یک محفظة هوا وجود دارد که پردة صماخ روی آن کشیده شده است. لرزش پرده در اثر امواج صوتی، گیرنده های مکانیکی را که در پشت پردة صماخ قرار دارند، تحریک میکند. بنابراین گیرندههای مکانیکی در سطح داخلی پردة صماخ قرار دارند.

📌 در جلو و زیر (نههه بالا) هر چشم مار زنگی سوراخی است که گیرندههای پرتوهای فروسرخ در آن قرار دارند.

📌در مگس، جسم یاختهای و آکسون گیرندههای شیمیایی در خارج از موهای حسی روی پا قرار دارند دقت کنید که فقط دندریت گیرندهها درون موهای حسی روی پا قرار دارند.

📌درون کانال جانبی ماهی، یاختههای مژکداری قرار دارند که به ارتعاش آب حساساند. مژکهای این یاختهها (نههه خود یاخته به طور کامل) در مادهای ژلاتینی قرار دارند.

📌 فقط بافت اسفنجی در مغز قرمز خود یاختههای خونی را تولید میکند.

📌بافت اسفنجی در تماس با سطح داخلی استخوان فشرده قرار دارد.

📌سطح درونی تنه استخوان ران بافت اسفنجی دارد. سطح خارجی این استخوان نیز توسط بافت پیوندی احاطه شده است و رگها و اعصاب از راه مجراهایی به بیرون ارتباط دارند.

📌تنها بافت فشرده به صورت استوانههایی هممرکز از یاختههای استخوانی هستند.

📌انقباض این ماهیچهها به صورت ارادی است ولی در صورت انعکاس مثل انعکاس عقب کشیدن دست، ماهیچههای دو سر و سه سر (ماهیچه جفت) میتوانند غیرارادی منقبض شوند.

📌فقط ماهیچه های اسکلتی با تحریک اعصاب پیکری یون کلسیم را آزاد میکنند. ماهیچه ی میوکارد قلب توسط تحریکات گره سینوسی و دهلیزی منقبض میشود.

📌دقت کنید بسیاری از این ماهیچه ها نیروی انقباضی خود را به استخوان منتقل میکنند در این بین، بنداره خارجی راست روده و میزراه، نوعی ماهیچه اسکلتی هستند ولی به استخوان متصل نیستند.

📌 همه ماهیچههای اسکلتی دارای پروتئینهای انقباضیِ اکتین و میوزین هستند که با آرایش خاصی در کنارهم قرار گرفته اند.

📌 رشته های اکتین در یک سمت خود به خط  Z متصلاند و در سمت دیگر خود با رشتههای میوزین اتصال برقرار میکنند،

رشتههای اکتین در یک سمت سارکومر در هنگام انقباض و در حضور یونهای کلسیم، به رشتههای اکتین در سمت دیگر، نزدیک میشوند رشته های میوزین در جای خود ثابت هستند، به طوری که در نوار تیره، دمهای مولکولهای میوزین در تماس باهم قرار دارد و سرهای آنها در طرف دیگر قرار دارند. پس رشتههای میوزین به هم نزدیک نمیشوند.

📌اکتین در یک انتهای خود با انتهای میوزین (سر آن) پلهای اتصالی تشکیل میدهد و سبب میشود که این دو پروتئین بر روی هم بلغزند.

📌این بافت متشکل از تیغههای استخوانی بوده که اطراف مجرای هاورس را در برگرفته اند.

📌 به دلیل حضور مغز قرمز استخوان در حفرههای پراکنده بافت اسفنجی، یاختههای خونی تولیدشده در مغز استخوان توسط شبکه مویرگی ناپیوسته (غشای پایه ناقص) به خون وارد میشوند.

📌 در هر دو بافت استخوانی اعصاب و رگها ارتباط بافت زندهی استخوانی را با بیرون برقرار میکنند.

📌 فقط سطح خارجی بافت استخوانی فشرده در تماس با بافت پیوندی متراکم است.

📌نایژه اصلی و نایژه فرعی و نایژک و نایژک انتهایی همگی دارای لایه مخاطی مژکدار هستند و با حرکت ضربانی خود سبب رانده شدن ماده مخاطی و ناخالصیها به سمت حلق میشوند.

📌ماده مخاطی سبب مرطوب شدن گازهای تنفسی میشود. مرطوب کردن هوا برای تبادل گازها ضرورت دارد. گازهای تنفسی در صورتی که محلول در آب باشند ، میتوانند بین ششها و خون مبادله شوند.

📌 بینی و ابتدای نای درون قفسه سینه نیست. قفسه سینه بخش محوری اسکلت بوده که در حفاظت از شش ها و قلب نقش دارد.

📌قطر نای و نایژه اصلی همیشه ثابت است.

📌در مخاط نای سلولهای استوانهای وجود دارد گروهی از این سلولها مژک دارند و گروهی فاقد مژک هستند.

📌در انسان (و هر جانوری با گردش خون بسته) ، خون درون رگ جریان دارد بنابراین در این انسان و هر جانوری با گردش خون بسته خون تنها با دیواره داخلی قلب و رگ در تماس است و خون به طور مستقیم با سایر یاختههای بدن فرد در تماس نیست.

📌در بافت پیوندی فضای بین سلولی زیاد است.

📌مسیر عبور اکسیژن : 1 – اکسیژن ابتدا در لایه نازک آب درون حبابک حل میشود. 2 – اکسیژن محلول از غشاهای یاخته پوششی دیواره حبابک(نوع 1 ) عبور میکند. 3 – اکسیژن پس از عبور از غشای پایه و عبور از یاخته پوششی (سنگفرشی تک لایه) دیوارة مویرگ وارد جریان خون میشود.

📌 اکسیژن پس از ورود به حبابک ابتدا در آب محلول میشود بعد از یاختههای حبابک عبور میکند.

📌 در بعضی از نقاط دیواره حبابک ها منافذی وجود دارد که از فاصله گیری یاختههای نوع 1 (نههه 2 ) ایجاد شده است این

منافذ محل عبور هوا (حتی میکروب و ماکروفاژ) از یک حبابک به حبابک دیگراند.

📌ماکروفاژها وظیفه بلعیدن ذرات خارجی و باکتری و گرد و غبار را برعهده دارند. ماکروفاژها متعلق به دیواره حبابک نیستند. یاخته های پوششی دیواره حبابک (نوع 1 و2) توانایی بیگانه خواری ندارند.

📌 یاختههای دیواره حبابک از سطح زیرین خود با غشای پایه (پروتئینهای رشتهای + گلیکوپروتئین) و از سطح رویی خود با سورفاکتانت و لایه نازک آب پوشاننده درون حبابک در تماس هستند.

📌شش چپ یک شیار داشته و دو لوب دارد درحالی که شش راست از دو شیار و سه لوب تشکیل شده است. شش چپ به علت مجاورت با قلب، از شش راست قدری کوچکتر است.

📌کیسه های حبابکی (و حبابک) محل اصلی تبادل گازهای تنفسی هستند.

📌فضای جنب مملوء از مایعی با فشار منفی نسبت به فشار جو است. این فضا با هوای جو و هوای موجود در حبابک در ارتباط نیست.

📌شش ها دو ویژگی مهم دارند : 1 –  پیروی از حرکات قفسة سینه (اثر مثبت در حین دم) 2 – ویژگی کشسانی (اثر مثبت در حین بازدم و اثر مقاومتی در حین دم)

📌ترتیب وقوع فرایند دم معمولی : 1 –  انقباض ماهیچههای دمی (بین دندهای خارجی و دیافراگم) 2 – افزایش حجم قفسة سینه 3 – باز شدن ششها در اثر پیروی از حرکات قفسه سینه 4 – کم شدن فشار هوای درون شش ها 5 – کشیده شدن هوای بیرون به درون شش ها.

📌در حین دم ، سورفاکتانت سبب کاهش کشش سطحی مایع درون حبابک ها شده و باز شدن آنها را تسهیل میکند.

📌به علت ویژگی کشسانی، در حین دم ششها در برابر کشیده شدن، مقاومت نشان میدهند(اثر منفی آن بر دم) و تمایل دارند به وضعیت اولیة خود بازگردند ویژگی کشسانی ششها در بازدم نقش مهمی دارد.

📌در حفره شکمی کبد سمت راست و دقیقاً زیر دیافراگم قرار دارد در حین دم به دلیل حضور کبد در سمت راست ، سمت راست دیافراگم کمتر از سمت چپ به سمت پایین حرکت میکند.

📌در حین دم ، فشار منفی جنب منفیتر میشود. در حین دم حجم قفسه سینه افزایش یافته و سبب ورود هوا به درون مجاری تنفسی و شش ها می شود .

📌در حین دم ، دیافراگم مسطح شده ، حجم قفسه سینه افزایش یافته ، حجم حفره شکمی کاهش یافته و به دنبال کاهش فشار در حبابکها ، هوا وارد شش ها میشود.

📌تا وقتی که فشار منفی جنب وجود دارد ، حتی طی بازدم عمیق باز هم مقداری هوا درون ششها باقی مانده و حبابکها کامل روی خود نمیخوابند.

📌عاملی که امکان تبادل گازها در فاصله بین دو تنفس را ممکن می سازد: هوای باقی مانده در طی تنفس از ششها خارج نمیشود

عامل ایجاد هوای باقی مانده ، فشار همیشه منفی جنب است.

📌 هوای مرده بخشی از هوای جاری است(.نهه برعکس)

📌همه حجمهای هوایی (به غیر از هوای باقی مانده) جزء ظرفیت حیاتی محسوب میشوند.

📌دم، با انقباض میان بند و ماهیچه های بین دندهای خارجی آغاز می شود. انقباض این ماهیچه ها با دستوری انجام می شود که از طرف مرکز تنفس در بصل النخاع (پایینترین بخش از مغز و ساقه مغز) صادر شده است.

📌اگر دم عمیق باشد در ادامه مراحل بالا پیام انقباضی به ماهیچه گردنی رسیده و آن هم منقبض میشود و حجم قفسه سینه بیشتر افزایش مییابد.

📌مسیر توقف دم معمولی و آغاز بازدم معمولی : 1 –  مسیر توقف دم معمولی و آغاز بازدم معمولی 2 – آغاز استراحت ماهیچه های دمی 3 – خوابیدن ششها روی خود به دلیل ویژگی کشسانی ششها و خروج هوا از آن ها.

📌مسیر توقف دم عمیق و آغاز بازدم معمولی : 1 – اثر مهاری مرکز تنفس موجود در پل مغزی بر مرکز تنفس موجود در بصلالنخاع 2 – عدم ارسال پیام حرکتی از مرکز تنفس بصلالنخاع به ماهیچه های دمی 3 – آغاز استراحت ماهیچه های دمی 4 –   خوابیدن ششها روی خود به دلیل ویژگی کشسانی شش ها و خروج هوا از آنها .

📌 مرکز تنفس در پل مغزی (نسبت به مرکز تنفس در بصل النخاع) فاصله بیشتری از نخاع دارد.

📌 مرکز تنفس در بصل النخاع به ماهیچه های دمی پیام عصبی ارسال می کند.

📌برای آغاز فرایند بازدم به پیام عصبی و ناقل عصبی و انقباض نیاز نیست با به استراحت درآمدن ماهیچههای دم ، فرایند بازدم آغاز میشود .

📌مراکز تنفس در ساقه مغز ، از جنس بافت عصبی هستند بنابراین مانند تمام بافتهای عصبی از نورون (یاخته عصبی) و نوروگلیا (یاخته غیرعصبی) تشکیل شدهاند.

📌مرکز تنفس در پل مغزی مدت زمان دم را تنظیم میکند.

📌در حشرات تنفس نایدیسی وجود دارد .

📌 حشرات تنفس نایدیسی دارند. در این جانوران دستگاه گردش مواد ، نقشی در انتقال گازهای تنفسی ندارد.

📌منافذ تنفسی در ابتدای نایدیس قرار دارند.

📌انشعابات پایانی، که در کنار همة یاختههای بدن قرار میگیرند، بنبست بوده و دارای مایعی است که تبادلات گازی را ممکن میکند.

📌در تمام طول لوله های تنفسی مایع وجود ندارد بلکه فقط در بخش انتهایی لوله که بنبست است مایع وجود دارد. (گازهای تنفسی در این مایع حل میشوند)

📌حشرات ، گلبول قرمز ، هموگلوبین ، آنزیم انیدرازکربنیک ، خون پراکسیژن ، خون کم اکسیژن ، خون روشن و خون تیره ، ندارند دستگاه گردش خون حشرات در حمل گازهای تنفسی نقش ندارد.

📌پرندگان برای افزایش کارایی تنفس خود کیسههای هوادار دارند.

📌در مهرهداران شش دار (نههه همه جانوران شش دار) سازوکارهایی وجود دارد که باعث میشود جریان پیوستهای از هوای تازه در مجاورت بخش مبادله ای برقرار شود. این سازوکارها به سازوکارهای تهویه ای شهرت دارند.

📌قورباغه دارای سازوکار پمپ فشار مثبت است.

📌 در همه جانوران ششدار ، سطح تنفس (شش) به درون بدن منتقل شده است.