سلام زیست

سومین خط دفاعی: دفاع اختصاصی

 

⚔️دفاع اختصاصی چنان که از نام آن بر میآید به نوع عامل بیگانه بستگی دارد و تنها بر همان عامل مؤثر است. به عنوان مثال، پاسخی که علیه میکروب کزاز ایجاد می شود بر سایر میکروب ها اثری ندارد. چگونه عامل غیرخودی به طور اختصاصی شناسایی می شود؟ این وظیفه بر عهده لنفوسیت ها است.

🔰لنفوسیت ها و شناسایی پادگن (آنتی ژن)
  🔶دفاع اختصاصی به وسیلهی لنفوسیت های T و B انجام می شود. هر دو نوع لنفوسیت در مغز استخوان تولید می شوند و در ابتدا نابالغ اند؛ یعنی توانایی شناسایی عامل بیگانه را ندارند. لنفوسیت های B در همان مغز استخوان امّا لنفوسیت هایT در تیموس (به کمک هورمون تیموسین) بالغ می شوند و به این ترتیب، توانایی شناسایی عامل بیگانه را به دست میآورند. تیموس در دوران نوزادی و کودکی فعالیت زیادی دارد اما به تدریج از فعالیت آن کاسته می شود و اندازه آن تحلیل میرود.

🔶مولکول هایی که این لنفوسیت ها شناسایی می کنند، آنتی ژن(پادگن) نام دارند. هر لنفوسیت Bیا T در سطح خود،گیرنده های پادگن(آنتی ژن) دارد که همگی از یک نوع اند. هر گیرنده اختصاصی عمل می کند؛ یعنی فقط می تواند به یک نوع آنتی ژن متصل شود و به این ترتیب، آنتی ژن شناسایی می شود.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰نحوه عملکرد لنفوسیتB
  🔶لنفوسیت B آنتی ژن سطح میکروب ها یا ذرات محلول مثل سم میکروب ها را شناسایی می کند.از میان لنفوسیت های B با گیرنده های مختلف، آن لنفوسیتی که توانسته است آنتی ژن را شناسایی کند به سرعت تکثیر می شود و به دنبال تمایز، یاخته هایی به نام پلاسموسیت (پادتن ساز)را پدید میآورد. یاخته پادتن ساز پادتن ترشح می کند. پادتن همراه مایعات بین یاخته ای، خون و لنف به گردش در میآید و هر جا با میکروب یا آنتی ژن های محلول برخورد کرد آن را نابود، یا بی اثر می سازد.

🔶پادتن ها مولکول هایی Y شکل و از جنس پروتئین اند. هر پادتن دو جایگاه برای اتصال به پادگِن (آنتی ژن) دارد. هر لنفوسیت B فقط یک نوع گیرنده دارد که پس از تبدیل به پادتن ساز، پادتنی مشابه با گیرنده خود را ساخته و ترشح می کند.

🔶پادتن آنتی ژن را با روش هایی که در شکل زیر نشان داده شده است، بی اثر یا نابود می کند. از پادتن ها می توان به عنوان دارو نیز استفاده کرد. پادتن آماده را <سرم> می نامند. به عنوان مثال، در زخم های شدید، که احتمال فعالیت باکتری کزاز وجود دارد، از سرم ضد کزاز استفاده می شود. همچنین پادزهر سم مار که بعد از مارگزیدگی استفاده می شود، حاوی پادتن هایی که سم مار را خنثی می کنند.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰نحوه عملکرد لنفوسیت T
  🔶لنفوسیت T یاخته های خودی را که تغییر کردهاند، مثلاً سرطانی یا آلوده به ویروس شده است را نابود می کند. همچنین به یاخته های بخش پیوند شده حمله می کند. لنفوسیت T پس از شناسایی آنتی ژن تکثیر می شود و لنفوسیت های T کُشنده را پدید میآورد. لنفوسیت های T کُشنده به یاخته هدف متصل می شوند و با ترشح پرفورین و آنزیم، مرگ برنامه ریزی شده را به راه میاندازند.

🔰پاسخ اوّلیه و ثانویه در ایمنی اختصاصی
  🔶دفاع اختصاصی، فرایندی است که برای شناسایی آنتی ژن و تکثیر لنفوسیت ها به زمان نیاز دارد. از این رو، برخلاف دفاع غیراختصاصی، دفاع سریعی نیست. امّا اگر آنتی ژنی که قبلاً به بدن وارد شده است دوباره به بدن وارد شود، پاسخ دفاع اختصاصی نسبت به قبل سریع تر و قوی تر است. چرا؟

🔶دستگاه ایمنی دارای<حافظه> است؛ یعنی وقتی با آنتی ژنی برخورد کند، خاطره آن برخورد را نگه خواهد داشت. به این ترتیب، آنتی ژن که برای دفعات بعدی به بدن وارد می شود سریع تر شناسایی می شود.وقتی لنفوسیت، آنتی ژنی را شناسایی می کند تکثیر می شود و علاوه بر لنفوسیت های عمل کننده(پادتن ساز یا T کشنده)یاخته های دیگری به نام لنفوسیت های خاطره پدید می آید که تا مدت ها در خون باقی می مانند. وجود تعداد زیادی لنفوسیت خاطره در خون، باعث می شود تشخیص آنتی ژن سریع تر صورت پذیرد و برای برخوردهای بعدی، تعداد بیشتری لنفوسیت خاطره پدید آید.

🔶از خاصیت حافظه دار بودن دفاع اختصاصی، در واکسیناسیون استفاده می شود. کافی است یک بار میکروب را در شرایط کنترل شده به دستگاه ایمنی معرفی کنیم و به این طریق یاخته های خاطره را پدید آوریم. بدین ترتیب، اگر دوباره همان میکروب به بدن وارد شود، قبل از آنکه فرصت عمل پیدا کند، دستگاه ایمنی آن را از پای در میآورد.

🔶واکسن، میکروب ضعیف شده، کشته شده، آنتی ژن میکروب یا سم خنثی شده آن است که با وارد کردن آن به بدن، یاخته های خاطره پدید میآید. به همین علّت، ایمنی حاصل از واکسن را ایمنی فعال می نامند. در مقابل، ایمنی حاصل از سرم ایمنی غیرفعال است چون پادتن در بدن تولید نشده و یاختهی خاطره ای نیز پدید نیامده است.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰ایدز، نگاهی دقیق تر به ایمنی اختصاصی
  🔶نقص ایمنی اکتسابی که به اختصار ایدز (AIDS) نامیده می شود، نوعی بیماری است که عامل آن ویروس است. ویروس این بیماری HIV نام دارد. در این بیماری عملکرد در دستگاه ایمنی فرد، دچار نقص می شود. به همین دلیل حتی ابتلا به کم خطرترین بیماری های واگیر ممکن است به مرگ منجر شود.

🔶ویروس ایدز پس از ورود به بدن ممکن است بین 6 ماه تا 15 سال نهفته باقی بماند و بیماری ایجاد نکند. چنین فردی آلوده به HIV است، اما بیمار نیست و هیچ علامتی از ایدز را ندارد. تنها راه تشخیص آن، انجام آزمایش پزشکی است. فرد آلوده یا بیمار می تواند این ویروس را به دیگران منتقل کند. به این ترتیب باعث انتشار ویروس شود.

🔶HIV از طریق رابطه جنسی، خون و فراورده های خونی آلوده و نیز استفاده از هر نوع اشیای تیز و برندهای که به خون آلوده به ویروس آغشته باشد (مثل استفاده از سرنگ یا تیغ مشترک، خالکوبی و سوراخ کردن گوش با سوزن مشترک) و مایعات بدن منتقل می شود.

🔶مادری که آلوده به HIV است می تواند در جریان بارداری، زایمان و شیردهی، ویروس را به فرزند خود منتقل کند. دست دادن، روبوسی، نیش حشرات، آب و غذا، این ویروس را منتقل نمی کند. انتقال ویروس از طریق ترشحات بینی، بزاق، خلط، عرق و اشک، یا از طریق ادرار و مدفوع ثابت نشده است. تاکنون درمان قطعی برای ایدز یافت نشده است و بهترین راه مقابله با آن، پیشگیری و افزایش آگاهی عمومی است.

🔶زیست شناسان دریافتند که علت بیماری ایدز، حمله ویروس به لنفوسیت های T و از پای در آوردن آنهاست. این مشاهده بلافاصله پرسشی را مطرح می کند: چرا از بین رفتن لنفوسیت های T به تضعیف کل دستگاه ایمنی، حتی لنفوسیت های B می انجامد؟ فعالیّت لنفوسیت T چه ارتباطی با لنفوسیتB دارد؟

🔶پاسخ به این سئوال، به درک مدل دقیق تری از نحوه عمل دستگاه ایمنی انجامید. مشاهدات بیشتر نشان داد که HIV نه به همهی لنفوسیت های T، بلکه به نوع خاصی از آنها حمله می کند. در واقع فعالیت لنفوسیت های B و لنفوسیت T کمک کننده نامیدند. ویروس با از بین بردن این لنفوسیت ها، عملکرد لنفوسیت های T و B و در نتیجه سیستم ایمنی را مختل می کند. این ویروس چنان ریز است که نزدیک به 200 میلیون عدد از آنها را می توان در نقطه پایان این جمله جای داد.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰حساسیت
  🔶دستگاه ایمنی به همه مواد خارجی پاسخ نمی دهد. مثلاً دستگاه ایمنی به حضور میکروب های مفید در دستگاه گوارش پاسخ نمی دهد. به عدم پاسخ دستگاه ایمنی در برابر عامل های خارجی تحمل ایمنی می گویند. در اطراف ما مواد گوناگونی وجود دارد که بی خطرند و دستگاه ایمنی نسبت به آنها تحمل دارد. امّا در فردی ممکن است دستگاه ایمنی به این مواد بی خطر واکنش نشان دهد و پاسخ ایمنی ایجاد شود.

🔶در چنین حالتی می گوئیم که این فرد نسبت به آن ماده حساسیت دارد. ماده ای را که باعث حساسیت شده است، حساسیت زا می نامند.پاسخ دستگاه ایمنی به مادهی حساسیت زا، ترشح هیستامین از ماستوسیت ها و بازوفیل هاست.در نتیجه ترشح هیستامین علائم شایع حساسیت مثل قرمزی و آب ریزش از بینی ایجاد می شود.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰بیماری های خود ایمنی
  🔶گاهی دستگاه ایمنی یاخته های خودی را به عنوان غیرخودی شناسایی و به آنها حمله می کند و باعث بیماری می شود؛ به این نوع بیماری ها، بیماری خودایمنی می گویند. دیابت نوع یک، مثالی از بیماری خود ایمنی است. در این بیماری، دستگاه ایمنی به یاخته های تولید کنندهی انسولین حمله می کند و آنها را از بین می برد.

🔶MS بیماری خودایمنی دیگری است که در آن میلین اطراف یاخته های عصبی در مغز و نخاع مورد حمله دستگاه ایمنی قرار می گیرد و در قسمت هایی از بین میرود. بدین ترتیب، در ارتباط دستگاه عصبی مرکزی با بقیه بدن اختلال ایجاد می شود. در نتیجه ارسال پیام های عصبی به درستی انجام نمی شود. بینایی و حرکت، مختل و فرد دچار بی حسی و لرزش می شود.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰ایمنی در جانوران
  🔶همه ی جانوران ایمنی غیراختصاصی دارند، اما ایمنی اختصاصی اساساً در مهره داران دیده می شود. با وجود این، ساز و کارهایی در بی مهرگان یافت شده است که مشابه ایمنی اختصاصی عمل می کنند. به عنوان مثال، در مگس میوه، مولکولی کشف شده است که می تواند به صدها شکل مختلف در آید و آنتی ژن های مختلفی را شناسایی کند.مطالعات دانشمندان درباره دستگاه ایمنی بی مهرگان در سال های اخیر، شباهت های بیشتری با مهره داران را نشان داده است.این گونه مطالعات ما را در درک بهتر نحوه پیدایش ایمنی اختصاصی یاری خواهد کرد.پس بی مهرگان فاقد لنفوسیت BوTگیرنده آنتی ژنی، پلاسموسیت، پادتن، توانایی شناسایی میکروب ها را از یکدیگر ،می باشند.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

نکات کنکوری

لنفوسیت ها و شناسایی پادگن (آنتیژن)

📌 لنفوسیت نابالغ گیرنده آنتیژنی ندارد.

📌 لنفوسیت B   محل تولید مغز قرمز استخوان+ محل بلوغ مغز قرمز استخوان+ محل کسب گیرنده آنتیژنی مغز قرمز استخوان+منشا یاخته بنیادی لنفوئیدی+ هسته تکی گرد یا بیضی

📌مغز قرمز استخوان درون حفرات بافت استخوانی اسفنجی (تیغههای استخوانی نامنظم + حفراتی با قطر متفاوت) قرار دارد.

📌 لنفوسیت T  : محل تولید مغز قزمز استخوان + محل بلوع تیموس (اندام لنفی + غده درون + ترشح هورمون به خون نههه مجرا) + محل گیرنده انتی ژنی + منشا یاخته بتیادی لنفوئیدی + هسته تکی گرد یا بیضی.

📌 لنفوسیت B در مغز استخوان بالغ شده و سپس وارد جریان خون میشود . 

📌 لنفوسیتT در تیموس بالغ شده و سپس وارد جریان خون میشود.

📌 لنفوسیتT نابالغ فاقد گیرنده آنتیژنی اختصاصی است. 

📌 لنفوسیتT نابالغ فاقد گیرنده آنتیژنی اختصاصی است.  

📌 تیموس ، هورمون تیموسین را به خون وارد میکند و سبب بلوغ لنفوسیت T میشود. 

📌 مغز قرمز استخوان ، کبد ، طحال و… در دوران جنینی محل تولید یاخته های خونی هستند.

📌 تیموس در دوران جنینی محل تولید یاخته خونی نیست

📌 تیموس از جنس استخوان نیست.

📌 تیموس در دوران نوزادی و کودکی فعالیت زیادی دارد اما به تدریج از فعالیت آن کاسته میشود و اندازة آن تحلیل میرود.

📌 بسته شدن صفحات رشد از بعد از سن بلوغ آغاز میشود این اتفاق حاکی از افزایش سن است.

📌 مغز استخوان لنفوسیت نابالغ دریافت نمیکند بلکه محل ایجاد لنفوسیت نابالغ است.

 📌 در هر دو CO2 تولید شده و سپس وارد خون (نوعی بافت پیوندی) میشود.

📌 در هر دو لنفوسیت بالغ میشود یعنی در هر دو گیرنده آنتیژنی ساخته میشود.

📌 همه یاخته های زنده بدن ما ، برای هورمونهای تیروئیدی دارای گیرنده هستند.

📌 در مغز قرمز استخوان ، تیموس ، همه اندام ها و…. پلاسموسیت دیده میشود. پلاسموسیت پادتن مشابه گیرنده لنفوسیت B (مولد پلاسموسیت) ترشح میکند.

📌 در مایع بین سلولی و خوناب تمام اندامها ، پروتئین مکمل وجود دارد.

📌 تیموس در جلوی محل دو شاخه شدن نای و روی قلب قرار گرفته است

 نحوه عملکرد لنفوسیت B

📌 پلاسموسیت بیضی شکل بوده و هسته آن به حاشیه رانده شده است.

📌 در پلاسموسیت ، شبکه آندوپلاسمیزبر و دستگاه گلژی گسترش زیادی یافته و بخش اعظم سیتوپلاسم را اشغال کردهاند و سبب شدهاند که هسته به حاشیه رانده شود.

📌 پلاسموسیت کچل است و گیرنده آنتیژنی ندارد.

📌 هر دو از نظر ظاهر و اندازه متفاوت هستند اندازه پلاسموسیت بزرگتر از یاخته خاطره است.

📌 از میان لنفوسیتهای با گیرندههای مختلف، آن لنفوسیتی که توانسته است آنتیژن را شناسایی کند به سرعت تکثیر میشود و یاخته هایی به نام پادتنساز (پلاسموسیت) را پدید میآورد.

📌 در همه اندامهای بدن ما لنفوسیت وجود دارد. بنابراین این فرایند در همه اندامهای بدن ما میتواند به وقوع بپیوندد.

📌 در همه اندامها میتواند پلاسموسیت حضور داشته باشد پادتن ترشح شده در همه اندامها وارد خون (نوعی بافت پیوندی) میشود و سپس سراسر بدن به گردش در میآید.

📌 همگی در آخر موجب اتصال پادتن به آنتیژن میشوند با اتصال پادتن به آنتیژن ، فاگوسیت ها (ماکروفاژها و….) تحریک شده و شروع به بلعیدن (پادتن + آنتیژن) می کنند.

📌 همه یاخته های هسته دار و پیکری بدن انسان ، تمام ژنها را دارند.

📌 همه یاخته های زنده در بدن ما در غشای خود برای پیکهای شیمیایی گیرنده دارند.

📌 در پلاسموسیت هسته به حاشیه رفته است ولی در سایرین هسته تقریبا در مرکز یاخته قرار دارد.

📌 پلاسموسیتها تقسیم نمیشوند.

📌 پادتن ها و گیرنده های آنتی ژنی مولکول هایی 7 شکل و از جنس پروتئین اند هر پادتن دو جایگاه برای اتصال به یک نوع پادگِن (آنتیژن)دارد.

📌 پادتن و گیرنده آنتیژنی ، پروتئینی هستند.

📌 پادتن و گیرنده آنتیژنی ، توسط آنزیمها ، ریبوزوم ، شبکه آندوپلاسمیزبر و دستگاه گلژی ، با صرف انرژی زیستی (ATP و…..) ساخته میشوند.

📌 شبکه آندوپلاسمیزبر نوعی اندامک متشکل از کیسههای به هم پیوسته است که در ساخت پروتئینهای غشا (گیرنده آنتیژنی و…) و پروتئین های ترشحی (پادتن و .).. نقش دارد.

📌 انواع انتی ژن: پادگن سطح میکروب + ذرات محلول (سم میکروب) + ویروس + ….

📌 یک پادتن یا یک گیرنده آنتیژنی نمیتواند به انواعی از آنتیژن متصل شود هر پادتن (یا هر گیرنده آنتی ژنی) فقط به یک نوع آنتی ژن (پادگن) متصل میشود.

📌 پروتئین های ترشحی (پادتن ، پرفورین ، پروتئین مکمل ، اینترفرون ، لیزوزیم و…) طی اگزوسیتوز از یاخته سازنده به بیرون ترشح میشوند.

 📌 ویژگی های اگزوسیتوز: پیوستن ریزکیسه غشایی به غشای پلاسمایی + مصرف ATP+ افزایش وسعت غشای پلاسمایی 

📌 یک پادتن (یا یک گیرنده آنتیژنی) دارای دو جایگاه است که به یک نوع آنتیژن متصل میشود.

📌 پادتن (نههه گیرنده آنتیژنی) همراه مایعات بینیاختهای، خون و لنف به گردش درمیآید و هر جا با میکروب برخورد کرد آن را نابود، یا بی اثر میسازد.

📌 پادتن هر جا با میکروب برخورد کرد آن را نابود، یا بیاثر میسازد.

📌 پادتن دو نوع پیامد را ایجاد می کند : 1 – نابود کردن آنتی ژن یاااا 2 – بیاثر کردن آنتی ژن

📌 از پادتن ها میتوان به عنوان دارو نیز استفاده کرد پادتن آماده را سرم مینامند. به عنوان مثال، در زخمهای شدید، که احتمال فعالیت باکتری کزاز وجود دارد، از سرم ضدّ کزاز استفاده میشود همچنین پادزهر سمّ مار که بعد از مارگزیدگی استفاده میشود، حاوی پادتن هایی است که سمّ مار را خنثی می کنند.

📌 اتصال پادتن به پادگن باعث غیر فعال شدن پادگن با روشهای زیر میشود.

📌 در تصویر بالا به دنبال فعالیت پادتن ، آنتیژن مستقیما نابود نشده است بلکه درشتخوار و پروتئین مکمل منجر به نابودی میکروب شده اند.

📌 در سرم فقط پادتن وجود دارد نهههه گیرنده آنتی ژن.

📌 پادزهر سمّ مار که بعد از مارگزیدگی استفاده میشود، حاوی پادتنهایی است که سمّ مار را خنثی میکنند.

📌 ابتدا دو عدد پادتن به صورت موازی به غشای میکروب اتصال یافته و سپس پروتئینهای مکمل بین دو پادتن ،(به دم پادتن ها) متصل میشوند و سپس پروتئینهای مکمل فعال شده و منافذی در غشای میکروب ایجاد کرده و سبب نابودی یاخته بیگانه میشوند

در نهایت یاخته بیگانه توسط ماکروفاژ بلعیده میشود.

📌 در روش های (به هم چسباندن میکروب ها) و (رسوب دادن آنتیژنهای محلول) یک مولکول پادتن به دو عدد میکروب اتصال یافته است.

📌 در روش های (خنثی سازی) و (فعال کردن پروتئینهای مکمل) ، چندین پادتن به یک میکروب متصل میشود.

📌 پادتن ها از دم به غشای ماکروفاژ و از دو جایگاه مکملی خود به میکروب اتصال یافته اند.

📌 به دنبال اتصال پادتن به آنتیژن ، قطعا ماکروفاژها تحریک شده و فاگوسیتوز در آن ها تسهیل و افزایش مییابد. با افزایش فاگوسیتوز ، میزان فعالیت اندامک لیزوزوم در ماکروفاژها بیشتر میشود.

📌 ابتدا دو عدد پادتن به صورت موازی به غشای میکروب اتصال یافته و سپس پروتئینهای مکمل بین دو پادتن (به دم پادتن ها) متصل میشوند و سپس پروتئینهای مکمل فعال شده و منافذی در غشای میکروب ایجاد کرده و سبب خروج محتویات سلولی و نابودی یاخته بیگانه میشوند در نهایت یاخته بیگانه توسط ماکروفاژ بلعیده میشود.

📌 یک پادتن ممکن است به یک یا دو (نههه چند) آنتیژن هم نوع متصل شود.

📌 پروتئین های مکمل متنوع بوده و گروهی با حضور پادتن و گروهی دیگر بدون حضور پادتن فعالیت خود را آغاز میکنند.

📌 اتصال آنتیژن به پادتن یا گیرنده آنتیژنی ، اتصال ناقل عصبی به گیرنده ، اتصال هورمون به گیرنده ، اتصال پیک شیمیایی به  گیرنده و اتصال آنزیم به پیش ماده ، قفل و کلید بوده و بدون مصرف انرژی زیستی (ATP +….)است.

📌 پروتئین های ترشحی (پادتن ، پرفورین و….) و پروتئین های غشای پلاسمایی (گیرنده آنتی ژنی و…..) توسط ریبوزومهای متصل به شبکه آندوپلاسمیزبر ساخته میشوند.

📌 پادتن ها میتوانند سبب تشدید فعالیت فاگوسیتوزی یاختههای ماکروفاژ شوند بنابراین فعالیت آنزیمهای گوارشی درون لیزوزوم این یاخته ها افزایش مییابد.

📌 پادتن میتواند به ماکروفاژ متصل شود.

📌 گیرنده آنتی ژنی بعد از ساخت به غشای پلاسمایی لنفوسیت متصل میگردد.

📌 پادتن و گیرنده های آنتی ژنی ، همگی پلیمر هستند اما به نوع خاصی از آنتی ژن (که مکمل آنها است) متصل میشوند.

📌 نوعی پادتن در رسوب دادن آنتیژن ، نوعی دیگر در خنثی سازی آنتیژن ، نوعی دیگر در به هم چسباندن میکروبها و نوعی دیگر در فعال کردن پروتئینهای مکمل دارای فعالیت هستند.

نحوه عملکرد لنفوسیتT 

📌 وقتی لنفوسیت T کشنده به یاخته هدف متصل شود ، محتویات ریزکیسه ها (پرفورین + آنزیم) اگزوسیتوز میشود. 

📌 پرفورین در غشای یاخته هدف منفذ ایجاد کرده و سپس آنزیم القاگر مرگ وارد یاخته هدف شده و مرگ برنامهریزی شده را راهاندازی میکند.

📌 برای ممانعت از رد عضو پیوندی ، به فرد دریافت کننده عضو (نههه اهدا کننده عضو) ، کورتیزول تزریق کرده و سبب سرکوب دستگاه ایمنی فرد میشوند.

📌 ماکروفاژ و یاخته کشنده طبیعی گیرنده آنتیژنی اختصاصی ندارند.

📌 اینترفرون و آنزیم ، سبب ایجاد منفذ در غشا نمیشوند.

📌 پرفورین و پروتئین مکمل سبب ایجاد منفذ در غشا میشوند.

📌 یاخته کشنده طبیعی گیرنده آنتی ژنی اختصاصی ندارد.

📌 ویروس آنفلوانزای پرندگان : این ویروس به ششها حمله میکند و سبب میشود دستگاه ایمنی بیش از حد معمول فعالیت کند بدین ترتیب ، به تولید بیش از اندازه لنفوسیت های T  می انجامد.

📌 پروتئین مکمل در مواردی با فعالیت نوع خاصی از پادتنها فعال شده و شروع به فعالیت میکند.

📌 لنفوسیت T و یاخته کشنده طبیعی ، در دومین خط دفاع غیر اختصاصی اینترفرون نوع دو تولید میکنند . 

📌 پروتئین ایجاد کننده ساختار حلقه مانند در میکروب: پروتئین مکمل ( دومین خط دفاع غیر اختصاصی).

📌 پروتئین ایجاد کننده ساختار حلقه مانند (منفذ) در غشای یاخته خودی تغییر یاخته: پرفورین (ویژه دومین خط دفاع غیر اختصاصی و سومین خط دفاعی (اختصاصی)).

📌 لنفوسیت دیاپدز دارد اما فاگوسیتوز ندارد.

پاسخ اولیه و ثانویه در ایمنی اختصاصی

📌 در سومین خط دفاعی یاخته های خونی (لنفوسیت ها) و مواد شیمیایی (پادتن ، پرفورین و آنزیم القاگر مرگ) نیاز است.

📌 دستگاه ایمنی دارای «حافظه»  است یعنی وقتی با آنتیژنی برخورد کند خاطرة آن برخورد را نگه خواهد داشت به این ترتیب، آنتیژنی که برای دفعات بعدی به بدن وارد میشود سریعتر شناسایی میشود و با شدت بیشتری با آن مقابله میگردد و میزان فاگوسیتوز و فعالیت ماکروفاژها افزایش می یابد.

📌 یک لنفوسیت ، نوع خاصی از آنتیژن را شناسایی میکند نههه هر آنتی ژنی

📌 وجود تعداد زیادی یاختة خاطره در خون، باعث میشود تشخیص آنتی ژن سریع تر صورت پذیرد و برای برخوردهای بعدی، تعداد بیشتری یاختة خاطره پدید آید در این حالت ذرهخوارها (ماکروفاژها) بیشتر تحریک شده ، میزان فاگوسیتوز افزایش یافته و میزان فعالیت آنزیم های لیزوزومی بیشتر از گذشته میشود.

📌 در بر خورد تکراری بایک آنتی ژن خاص:

1 – شناسایی آنتیژن توسط لنفوسیت خاطره

2 – تولید تعداد بیشتر لنفوسیت عمل کننده(T کشنده ی پلاسموسیت ) نسبت به لنفوسیت خاطره

3 –  ترشح مقدار بیشتری پروتئین دفاعی (پادتن یا پرفورین و آنزیم القاگر مرگ)

4 – تحریک بیشتر ماکروفاژها

5 – وقوع بیشتر فاگوسیتوز

6 – فعالیت بیشتر اندامک لیزوزوم و گوارش درون سلولی بیشتر

📌 یاخته پادتنساز (پلاسموسیت) و یاختهT کشنده ، تقسیم نمیشوند. 

📌 در برخورد تکراری ، یاخته های خاطره با سرعت بیشتری آنتی ژن را شناسایی کرده و پاسخ ایمنی قوی تری ایجاد میکنند.

📌 ایمنی حاصل از سرم ایمنی غیرفعال و موقت است چون پادتن در بدن فرد تولید نشده و یاخته خاطرهای نیز پدید نیامده است.

📌 تزریق سرم به انسان به تولید یاخته خاطره ، تولید پادتن و تولید پلاسموسیت ، منجر نمیشود.

📌 از خاصیت حافظهدار بودن دفاع اختصاصی، در واکسیناسیون استفاده میشود کافی است یک بار میکروب را در شرایط کنترل شده به دستگاه ایمنی معرفی کنیم و به این طریق یاختههای خاطره را پدید آوریم. بدین ترتیب، اگر دوباره همان میکروب به بدن وارد شود، قبل از آنکه فرصت عمل پیدا کند، دستگاه ایمنی آن را از پای درمی آورد.

📌 ایمنی حاصل از واکسن ، فعال بوده و همراه با تولید یاختههای خاطره ، لنفوسیت عمل کننده و پادتن میباشد.

📌 تزریق واکسن و سرم ، سبب افزایش سطح پادتن خون ، افزایش اتصال پادتن به آنتیژن و افزایش بیگانهخواری توسط ماکروفاژها میشود

📌 تزریق واکسن سبب میشود لنفوسیت B آنتیژن را شناسایی کند و سپس پلاسموسیت ، یاخته خاطره و پادتن تولید گردد.

📌 تزریق واکسن سبب میشود لنفوسیت B آنتیژن را شناسایی کند و سپس پلاسموسیت ، یاخته خاطره و پادتن تولید گردد. 

📌 تولید یاخته خاطره و پادتن ، سبب میشود که اگر میکروب واقعی وارد بدن شود سریعا آن را شناسایی کرده و با شدت بیشتری با آن مقابله کنند.

📌 در تیموس ، مغز استخوان و هر اندامی که محل شناسایی آنتیژن توسط لنفوسیت است ، میزان فاگوسیتوز توسط فاگوسیتها افزایش می یابد.

📌 یک پادتن فقط به یک نوع آنتیژن خاص (نهه هر آنتیژنی) متصل میشود

📌 لنفوسیت خاطره با گیرنده آنتیژنی خود مستقیما به نوع خاصی از آنتیژن متصل میشود.

📌 پلاسموسیت با ترشح پادتن به صورت غیر مستقیم به آنتیژن خاصی متصل میشود.

📌 گیرنده آنتی ژنی در لنفوسیت ها و پادتن ترشح شده از پلاسموسیت ها ، میتوانند مستقیما به آنتیژن مکمل خود متصل شوند.

📌 یاخته های دفاع اختصاصی عوامل بیگانه را به صورت اختصاصی شناسایی میکنند.

📌 همه یاخته هایی که ریبوزوم دارند ، درون سیتوپلاسم خود پروتئین میسازند.

📌 لنفوسیت ها و پلاسموسیت ها ، توانایی فاگوسیتوز ندارند.

📌 در همه یاخته های پیکری و هسته دار انسان ، ژنهای آلفا و بتا وجود دارد نههه بعضی از آنها.

📌 لنفوسیت B و T  حاصل تقسیم یاخته بنیادی لنفوئیدی در مغز قرمز استخوان هستند لنفوسیتهای خاطره و پلاسموسیت مستقیما از یاخته بنیادی ایجاد نمیشوند.

📌 در مواردی برای نابود کردن عامل بیگانه باید ذرهخواری و فاگوسیتوز انجام شود. برای مثال پادتن ترشح شده از پلاسموسیت در مواردی سبب خنثی شدن میکروب میشود نه نابودی آن

📌 پلاسموسیت گیرنده آنتیژنی اختصاصی ندارد اما با ترشح پادتن نقش خود را ایفا میکند

📌 لنفوسیت B در مغز استخوان تولید و همانجا هم بالغ میشود. 

📌 پلاسموسیت و لنفوسیت T کشنده تقسیم نمیشوند و به یاخته دیگری هم تبدیل نمیشوند. 

 📌 پلاسموسیت و لنفوسیتT کشنده تقسیم نمیشوند.

 📌 لنفوسیت خاطره و یاختههای عمل کننده (پلاسموسیت وT کشنده ) میتوانند حاصل تقسیم لنفوسیت اولیه یا لنفوسیت خاطره باشند.

📌 گلبول های سفید و یاختههای ایمنی ، توانایی تمایز دادن عوامل بیگانه از یاختههای خودی را دارند.

📌 پادتن در خون ، لنف و مایع بین سلولی ، به صورت آزاد یافت میشود.

📌 پادتن به یاخته بیگانه متصل میشود. اما پرفورین به یاخته خودی تغییر یافته (نههه بیگانه) متصل میگردد.

📌 آنزیم القاگر مرگ وارد یاخته هدف میشود به یاخته دیگر متصل نمیشود.

📌 همة موادی که توسط یاختههای دستگاه ایمنی ترشح میشوند، در نهایت به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم بر فعالیت پروتئینها اثر خواهند داشت.

📌 یک لنفوسیت یک نوع گیرنده آنتیژنی اختصاصی دارد.

📌 لنفوسیت T اولیه در مغز استخوان ایجاد شده و در تیموس بالغ میشود.

📌 فرض بگیرید یاخته خاطره در کبد ایجاد شود. در این حالت محل ساخت گیرنده سطحی یاخته خاطره در نوعی اندام غیر لنفی (کبد) است.

📌 در خون لنفوسیت T نابالغ هم یافت میشود.

ایدز ، نگاهی دقیقتر به ایمنی اختصاصی

📌ویروس ایدز پس از ورود به بدن ممکن است بین 6 ماه تا 15 سال نهفته باقی بماند و بیماری ایجاد نکند چنین فردی آلوده به HIV است، اما بیمار نیست و هیچ علامتی از ایدز را ندارد تنها راه تشخیص آن (نههه یکی از راههای تشخیص آن) انجام آزمایش پزشکی استفرد آلوده یا بیمار میتوانداین ویروس را به دیگران منتقل کند. به این ترتیب، باعث انتشار ویروس شود.

📌مادری که آلوده به HIV است میتواند درجریان بارداری، زایمان و شیردهی، ویروس را به فرزند خود منتقل کند.

📌دست دادن، روبوسی، نیش حشرات، آب و غذا، این ویروس را منتقل نمیکنند.

📌انتقال ویروس از طریق ترشحات بینی، بزاق، خلط، عرق و اشک، یا از طریق ادرار و مدفوع ثابت نشده است.

📌تاکنون درمانی برای ایدز یافت نشده است و بهترین راه مقابله با آن، پیشگیری و افزایش آگاهی عمومی است.

📌 این لنفوسیت وقتی که آلوده به ویروس شد ، اینترفرون نوع یک (ضد ویروسی) ترشح میکند.

📌 اینترفرون و پروتئین مکمل ویژه دومین خط دفاعی هستند.

📌 ماکروفاژ در خون حضور ندارد.

📌 غدد شیری برونریز هستند در حین شیردهی ویروس HIV میتواند به نوزاد منتقل شود.  

حساسیت

📌دستگاه ایمنی به همة مواد خارجی پاسخ نمیدهد. مثلاً دستگاه ایمنی به حضور میکروبهای مفید در دستگاه گوارش پاسخ نمیدهد

به عدم پاسخ دستگاه ایمنی در برابر عاملهای خارجی تحمل ایمنی میگویند.

📌مادهای را که باعث حساسیت میشود ، ماده حساسیتزا میگویند. ماده حساسیتزا نوعی آنتیژن است که از محیط وارد بدن فرد شده است یاخته های فرد توانایی تولید ماده حساسیتزا را ندارند.

📌 با ورود ماده حساسیتزا (آنتیژن) به بدن انسان ، لنفوسیت B آن را شناسایی کرده و سپس پلاسموسیت ، یاخته خاطره و پادتن ایجاد میشود.

📌ماستوسیت و بازوفیل هیستامین ترشح میکنند نههه ماده حساسیت زا پاسخ دستگاه ایمنی به مادّة حساسیتزا، ترشح هیستامین از ماستوسیت ها و بازوفیل هاست در نتیجة ترشح هیستامین علائمِ شایعِ حساسیت مثل قرمزی و آبریزش از بینی ایجاد میشود.

📌پاسخ دستگاه ایمنی به مادّة حساسیتزا، ترشح هیستامین از ماستوسیتها و بازوفیلهاست. بنابراین در این حالت از ذخایر هیستامینی کاسته میشود.

بیماریهای خود ایمنی

📌دیابت نوع یک و بیماری MS  بیماریهای خود ایمنی هستند. گاهی دستگاه ایمنی یاخته های خودی را به عنوان غیرخودی شناسایی و به آنهاحمله میکند و باعث بیماری میشود. به این نوع بیماریها، بیماری خودایمنی میگویند.

📌در دیابت نوع یک دستگاه ایمنی به یاخته های تولید کنندة انسولین حمله میکند و آنها را از بین میبرد. در این افراد انسولین ترشح نمیشود یا به اندازه کافی ترشح نمیشود.

📌 بیماری ایدز نوعی نقص ایمنی اکتسابی است و بیماری خود ایمنی نیست.

📌 در حساسیت دستگاه ایمنی به مواد بی خطر واکنش نشان داده و پاسخ ایمنی ایجاد میکند.

📌 در صورت تزریق کورتیزول به فرد مبتلا به خود ایمنی ، دستگاه ایمنی سرکوب شده و ممکن است در فرد بهبودی حاصل شود. (در صورت ترمیم یاخته های آسیب دیده)

📌 وجود پروتئین گلوتن در رژیم غذایی برخی از افراد سبب بروز بیماری سلیاک و تخریب پرز و ریزپرز میشود.

📌 بیماری سلیاک نوعی بیماری خود ایمنی است.

📌 اگر در فردی کورتیزول افزایش یابد سیستم ایمنی سرکوب شده و احتمال ابتلا به سرطان و بیماریهای عفونی افزایش مییابد ، میزان ذرهخواری ، میزان ترشح پروتئین دفاعی ، میزان تولید گلبول سفید و…. کاهش مییابد.

📌 اختلال در روند بلوغ لنفوسیتها میتواند سبب بروز بیماری خود ایمنی شود.

ایمنی در جانوران

📌 مهرهداران هم دفاع اختصاصی و هم دفاع غیر اختصاصی دارند.

📌 همة جانوران ایمنی غیراختصاصی دارند، اما ایمنی اختصاصی اساساً در مهرهداران دیده میشود.

📌 ساز و کارهایی در بیمهرگان یافت شده است که مشابه ایمنی اختصاصی عمل میکنند. به عنوان مثال، در مگسِ میوه مولکولی کشف شده است که میتواند به صدها شکل مختلف درآید و آنتیژنهای مختلفی را شناسایی کند.

📌 گربه مهرهدار است پس دارای هر سه خط دفاعی است.

📌 در زنبور دفاع غیر اختصاصی و یاختههایی با قابلیت بیگانهخواری وجود دارد.

📌 یک لنفوسیت نوع خاصی از آنتیژن را شناسایی کرده و سپس تکثیر میشود.

📌 در مهرهداران ساختار ویژه برای تنفس وجود دارد که معمولا به نواحی خاصی محدود میشود. ماهی(آبشش) دوزیست بالغ

(شش و تنفس پوستی) خزندگان ، پرندگان و پستانداران(شش)

📌 حشرات دفاع اختصاصی (لنفوسیت + پلاسموسیت + پادتن + پرفورین) ندارند.

📌 در لارو ستاره دریایی یاختههای بیگانهخوار وجود دارد که ذرات خارجی را میبلعند.

📌 در مهرهداران ، پادتن پس از اتصال به آنتیژن سبب تحریک ذرهخوارها و تسهیل فاگوسیتوز میشود.

📌 در بی مهره ها دفاع اختصاصی (پادتن ، پرفورین ، لنفوسیت و پلاسموسیت) وجود ندارد.

📌 به هم چسباندن میکروبها و خنثی سازی ، دو روش متفاوت پادتن ها در نابود کردن یا بیاثر کردن است.

📌 در ماهی های غضروفی ، استخوان (سامانه هاورس) وجود ندارد.

📌 حشرات مویرگ ندارند.

📌 در مهره داران در محل ساخت گیرندههای آنتیژنی (تشکیل گیرنده در لنفوسیتها) در نهایت ذرهخوارها تحریک شده و بیشتر بیگانهخواری میکنند.

📌 بازوفیل ها، به مواد حساسیت زا پاسخ میدهند. دانههای این یاخته ها هیستامین و مادهای به نام هپارین دارند هپارین نوعی ماده ضد انعقاد خون است نوتروفیل ها توانایی تولید و ترشح هپارین را ندارند.

📌 لنفوسیت ها در بدن انسان فاقد توانایی فاگوسیتوز(بیگانه خواری) هستند. مونوسیت ها و نوتروفیلها جزو فاگوسیت ها محسوب میشوند.

📌 گویچه های سفید، توانایی خروج از خون را دارند. فرایند عبور گویچههای سفید را از دیوارة مویرگ ها. مونوسیت ها و نوتروفیلها جزو فاگوسیت ها محسوب میشوند مونوسیت ها و نوتروفیلها جزو فاگوسیت ها محسوب میشوند.

📌 گویچه های سفید، توانایی خروج از خون را دارند. فرایند عبور گویچه های سفید را از دیوارة مویرگ ها تراگذری(دیاپدز) مینامند تراگذری از ویژگیهای همة گویچه های سفید است.

📌 گویچه های سفید موجود در خط دوم دفاع غیراختصاصی بدن (شامل مونوسیت، ائوزینوفیل، بازوفیل، نوتروفیل یاخته کشنده طبیعی) هستند، دومین خط دفاعی شامل سازوکارهایی است که بیگانهها را براساس ویژگیهای عمومی آنها شناسایی میکند.

📌 لنفوسیت های Tو B  اولیه و خاطره به تنهایی توانایی نابودی عوامل بیگانه را ندارند بلکه با شناسایی آنتیژن عوامل بیگانه تقسیم شده و لنفوسیت های عمل کننده را ایجاد میکنند. دقت کنید که لنفوسیت ها توانایی فاگسیتوز ندارند بنابراین برای نابودی عوامل بیماریزا به همکاری با فاگوسیت ها نیاز دارند.

📌 هر لنفوسیت Tیا B در سطح خود، گیرندههای پادگِن دارد که همگی از یک نوعاند. هر گیرنده اختصاصی عمل میکند یعنی فقط میتواند به یک نوع پادگِن متصل شود و به این ترتیب، پادگِن شناسایی میگردد.

📌 هر لنفوسیت B میتواند پس از تبدیل به یاخته پادتنساز (پلاسموسیت) ، پادتنی مشابه با گیرندة خود ترشح کند 

📌 گروهی از لنفوسیت ها در خون و گروهی دیگر در گرههای لنفاوی مستقر هستند، لنفوسیت های T یا  B که در گرهها حضور دارند، در خارج خون تکثیر میشوند و یاخته های خاطره ایجاد میکنند.

📌 یاخته های Tکشنده و پادتنساز که نوعی لنفوسیت عملکننده محسوب میشوند توانایی تقسیم و ایجاد لنفوسیت های دیگر را 

📌 یاخته های خاطره میتواند به دنبال برخورد با آنتیژن اختصاصی خود، یاخته های خاطره را مجددا ایجاد کنند.

📌 یاخته های پادتنساز توانایی تقسیم ندارند.

📌 خروج گویچه های سفید از دیواره مویرگها طی فرآیند دیاپدز (نههه برونرانی) از منافذ بین یاختههای دیواره مویرگ صورت میگیرد.

📌 لنفوسیت های B پس از بلوغ در خون یا دستگاه لنفی، میتوانند سبب تولید یاختههای پادتنساز شوند، پادتن ترشحی از این یاختهها  منجر به بیاثر یا ها هستند. بنابراین فعالیت لنفوسیتها در نهایت به تشدید فعالیت فاگوسیتها منجر خواهد شد.

📌 در نخستین خط دفاع غیراختصاصی بدن که شامل پوست، لایه مخاطی و عرق، اشک و اسید معده و انعکاسهای سرفه، عطسه، استفراغ، ادرار و مدفوع است، هیچ یک از یاختههای خونی (گویچههای سفید و قرمز) حضور ندارند.

📌 پادتن لزوما هر آنتیژنی را نابود نمیکند.

📌 هر پادتن به دو مولکول پادگِن یکسان میتواند متصل شود.

📌 پادتن نوعی پروتئین ترشحی است که توسط رناتن(ریبوزوم)های متصل به شبکه آندوپلاسمی زبر و با فعالیت جسم گلژی به خارج از یاخته های پادتنساز از طریق برونرانی ترشح میشود.

📌 پادتنها میتوانند سبب تشدید فعالیت فاگوسیتوزی یاختههای ماکروفاژ شوند بنابراین فعالیت آنزیمهای گوارشی درون لیزوزوم این یاخته ها افزایش مییابد.

📌 پادتن ها میتوانند به ماکروفاژها متصل شوند.

📌 ماکروفاژها در خط دوم دفاع غیراخصاصی فعالیت میکنند و میتوانند بیگانهها را براساس ویژگیهای عمومی آنها شناسایی کنند. بنابراین توانایی. تمایزدادن عوامل بیگانه از یاختههای خودی را دارند.

📌 ماکروفاژها حاصل از دیاپدز مونوسیتها و تمایز آنها در بافتها (خارج از خون) هستند. ماکروفاژها هرگز در خون مشاهده نمیشوند.

📌 یاخته های B  خاطره، در سطح غشایی خود، گیرندههای پروتئینی ایجاد میکنند (گیرنده آنتیژنی) که میتوانند به آنتیژن هایخاصی مستقیما متصل شوند، از طرف دیگر یاختههای پادتنساز پادتن میسازند که این پادتنها پس از ورود به خون میتوانند به آنتیژن های بیگانه مستقیما متصل شوند.

📌 یاخته های پادتنساز، پادتن (نوعی بسپار یا پلیمر) را ترشح میکنند. پادتن همراه مایعات بین یاختهای، خون و لنف به گردش در میآید.

📌 پادتن ترشح شده از یاختههای پادتنساز آزادانه در خون و لنف گردش میکند و هرجا با میکروب یا پادگِنهای محلول برخورد کرد آن را نابود، یا بی اثر میسازد.

📌 تشکیل ساختار حلقه مانند مرتبط با پروتئین های مکمل (نههه پادتن) است.

📌 یاخته کشنده طبیعی نوعی لنفوسیت است که در خط دوم دفاع غیراختصاصی فعالیت میکند و یاختههای سرطانی و آلوده به ویروس را نابود میکند.

📌 عوامل بیماریزا ممکن است توسط بیگانه خواری فاگوسیت ها، فعالیت اسید معده، اشک، بزاق و حتی پروتئ های دفاعی( مانند پروتئین های مکمل) از بین بروند.

📌 همه لنفوسیت ها همانند سایر گویچه های سفید، توانایی دیاپدز و خروج از خون را دارند.

📌 یاخته های دندریتی در بخشهایی از بدن که با محیط بیرون در ارتباطاند، مثل پوست و لولة گوارش، به فراوانی یافت میشوند و هیچگاه در خون یافت نمیشوند.

📌 پادتن ها توسط یاختههای پادتنساز تولید و ترشح میشوند. (نههه هر یاخته دفاع اختصاصی)

📌 آنتیژن ها میتوانند بخشی از یک یاخته بیگانه، ویروس، ماده حساسیت زا و…. باشد، بنابراین پادتنها با نابودی آنتیژن لزوما منجر به نابودی یاخته بیگانه نمیشوند.

📌 هر پادتن دو جایگاه برای اتصال به پادگِن(آنتیژن) دارد بنابراین میتواند به طور اختصاصی به دو مولکول پادگن(آنتیژن) متصل شود.

📌 گروهی از پادتن ها میتوانند با رسوب دادن پادگن(آنتیژن)های محلول، باعث غیرفعال شدن آنها شوند. گروه های پادتن دیگر میتوانند از راه های به هم چسباندن میکروب ها و فعال کردن پروتئین های مکمل و…. سبب نابودی یا بیاثر شدن آنتیژن ها شوند.

📌 همه لنفوسیت های خاطره همانند سایر گویچه های سفید موجود در خون میتوانند طی دیاپدز از دیواره مویرگ ها عبور نمایند

📌 فعالیت های دستگاه ایمنی بدن در خطوط دفاع غیر اختصاصی میتواند منجر به نابودی عامل بیماریزا (ناشی از فعالیت گویچه های سفید، پروتئین های دفاعی، اشک و بزاق و…. )  یا دور شدن آن از بدن (انعکاسهای سرفه، عطسه، استفراغ، ادرار و موفوع) شود.

📌 لنفوسیت T کمک کننده که به ویروس HIV آلوده میشود میتواند اینترفرون نوع 1 را ترشح کند، این یاختهها در خط سوم دفاعی بدن (دفاع اختصاصی) شرکت دارند.   

📌 لنفوسیت های T کشنده در خط سوم دفاعی بدن (دفاع اختصاصی) و یاخته کشنده طبیعی در خط دوم دفاع غیراختصاصی بدن شرکت دارند. فعالیت هردو نوع این یاخته ها در نهایت به افزایش بیگانه خواری منجر میشود.

📌 ماستوسیت ها در خط دوم دفاع غیراختصاصی فعالاند و عوامل بیگانه را بر اساس ویژگیهای عمومی آنها شناسایی میکنند. شناسایی اختصاصی عامل غیرخودی مرتبط با دفاع اختصاصی است.

📌 ماستوسیت ها مانند یاختههای دارینه ای در بخشهایی از بدن که با محیط بیرون در ارتباط اند، به فراوانی یافت میشوند.

📌 ماستوسیت ها مادهای به نام هیستامین دارند. هیستامین رگها را گشاد و نفوذ پذیری آنها را زیاد میکند. گشاد شدن رگها باعث افزایش جریان خون و حضور بیشتر گویچه های سفید میشود. ماکروفاژها نقشی در ترشح هیستامین ندارند.

📌 ماستوسیت ها فقط در بافتها (خارج از خون) حضور دارند و فاقد توانایی دیاپدز میباشند.

📌 فاگوسیت ها همگی در خط دوم دفاع غیراختصاصی بدن شرکت دارند.

📌 مونوسیت ها پس از خروج از خون و ورود به بافت میتوانند به یاخته ماکروفاژ یا یاخته دارینه ای تمایز یابند. به منظور تمایز اندازه و ساختار مونوسیت ها دچار تغییر میشود.

📌 هر لنفوسیت Tیا  B  در سطح خود، گیرندههای پادگِنی (آنتیژنی) دارد که همگی از یک نوع اند. (نههه انواعی گیرنده )

📌 هیستامین ، پیک شیمیایی جاذب گویچه های سفید و انواع اینترفرونها توانایی اتصال به غشای یاخته بیگانه را ندارند.

📌 اینترفرون نوع 1 مانع تکثیر عامل بیماریزا، در یاختههای سالم میشود. به طور مثال هیستامین نقشی در جلوگیری از تکثیر عامل بیماری زا، در یاخته های سالم ندارد.

📌 پروتئین های مکمل با کمک ساختارهای حلقه مانند، میکروبها را نابود میکنند.

📌 همة موادی که توسط یاخته های دستگاه ایمنی ترشح میشوند، در نهایت به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم بر فعالیت پروتئین ها اثر خواهند داشت.

📌 ماکروفاژها در خط دوم دفاع غیراختصاصی فعال اند و عوامل بیگانه را براساس ویژگیهای عمومی آنها شناسایی می نمایند.

📌 همه یاخته های زنده و هسته دار در بدن انسان، در درون خود پروتئین ها را توسط ریبوزوم ها تولید میکنند.

📌 هیچ یک از این یاخته های نام برده شده، در دفاع اختصاصی نقش ندارند.

📌 تمامی این یاخته ها میتوانند در صورت ابتلا به یک عامل ویروسی، اینترفرون نوع یک را ترشح نمایند.

📌 نوتروفیل ها پس از ورود به بافت، میتوانند با حرکات آمیبی ذرات بیگانه را بخورند (فاگوسیتوز). یاخته های پادتنساز فاقد توانایی بیگانه خواری(فاگوسیتوز) هستند.

📌 بازوفیل ها میتوانند هیستامین ترشح کنند که سبب افزایش نفوذپذیری رگ ها میشود. برخی بیگانه خوارها نیز مانند ماستوسیتها، در التهاب میتوانند هیستامین ترشح کنند و نفوذ پذیری رگها را افزایش دهند.

📌 گویچه های سفیدی که دارای دانه هایی در سیتوپلاسم خود هستند(نوتروفیل، ائوزینوفیل و بازوفیل،) همگی در دفاع غیراختصاصی شرکت میکنند.

  📌 لنفوسیت های T و یاخته کشنده طبیعی  یاخته کشنده طبیعی نوعی لنفوسیت محسوب میشود که در خط دوم دفاع غیراخصاصی فعالیت دارد.

📌 مونوسیت ها نقشی در خنثی سازی میکروب ها ندارند. پادتن های ترشحی از یاخته های پادتن ساز میتوانند. سبب خنثی سازی (غیرفعال شدن) میکروبها (آنتیژن ها) شوند.

📌 اینترفرون نوع 2 نقش مهمی در مبارزه علیه یاختههای سرطانی دارد و اینترفرون نوع 1 در مبارزه علیه یاختههای آلوده ویروسی موثر است.

📌 اینترفرون نوع یک از یاخته آلوده به ویروس ترشح میشود و علاوه بر یاختة آلوده، بر یاختههای سالم مجاور هم اثر میکند و آنها را در برابر ویروس مقاوم میکند. بنابراین اینترفرون نوع 1 بر یاخته های ایمنی و یاخته های غیرایمنی تاثیرگذار است.

📌 اینترفرون های نوع 1 و نوع 2 هر دو از یاختههای خودی ترشح میشوند. اینترفرون نوع 1 علاوه بر یاختة آلوده، بر یاختههای سالم مجاور هم اثر می کند. اینترفرون نوع 2 فقط بر روی یاخته های سالم (ماکروفاژها) موثر است.

📌 اینترفرون های نوع 1 و نوع 2 از جنس پروتئین هستند؛ بنابراین در تمام یاختههای هستهدار بدن انسان دارای ژن رمزکننده میباشند.

📌 یاخته های دارینه ای علاوه بر بیگانهخواری، قسمت هایی از میکروب را در سطح خود قرار میدهند سپس خود را به گرههای لنفاوی نزدیک میرسانند، تا این قسمت ها را به یاختههای ایمنی ارائه کنند. یاخته های ایمنی با شناختن این قسمت ها، میکروب مهاجم را شناسایی خواهند کرد.

 📌 اینترفرون نوع دو از یاخته های کشندة طبیعی و لنفوسیت های T ترشح میشود و درشتخوارها را فعال میکند .

📌 در طی التهاب، یاخته های دیوارة مویرگها و درشت خوارها با تولید پیک های شیمیایی، گویچه های سفید خون را به محل آسیب فرا میخوانند. دقت کنید که افزایش نفوذ پذیری رگها بر اثر هیستامین ترشحی از ماسیتوسیتهای آسیبدیده (نههه ماکروفاژها) صورت می گیرد.

📌 وجود هسته تکى به همراه میان یاخته بدون دانه از ویژگى مشترک تمامى لنفوسیت ها مى باشد.

📌 همه گویچه های سفید بدن میتوانند یاخته های خودی را از یاخته های بیگانه تمایز دهند.

📌 پروتئین اینترفرون نوع یک یاخته هاى آلوده و سالم را تحت تأثیر قرار مىدهد.

📌 همه پروتئینها از واحدهای آمینواسیدی ایجاد شدهاند بنابراین هرآمینواسید میتواند در شکل دهی پروتئین مؤثر باشد و تأثیر آن به ماهیت شیمیایی گروه R آن بستگی دارد . 

📌 در خط دو دفاع غیراختصاصی، اینترفرون نوع 1 ترشح میشود که یاختههای سالم را دربرابر ویروس مقاوم میکند.

📌 ویژگی نگه داشتن خاطره برخورد با آنتیژن مرتبط با دفاع اختصاصی است (تولید یاخته های خاطره) این گزینه فقط در ارتباط با هر دفاع اختصاصی صادق است.

📌 در خط دوم دفاع غیراختصاصی یاختههای فاگوسیت حضور دارند که بیگانهخواری عوامل بیگانه را برعهده دارند. لنفوسیتها در دفاع اختصاصی فاقد توانایی بیگانه خواری هستند این گزینه فقط در ارتباط با هر دفاع غیراختصاصی صادق است.

📌 پروتئین های مکمل در خط دوم دفاع غیراختصاصی حضور دارند و در طی برخورد با عامل بیگانه فعال میشوند. واکنش فعال شدن، به این صورت است که وقتی یکی از این پروتئینها فعال میشود، دیگری را فعال میکند و به همین ترتیب ادامه مییابد. پروتئینهای فعال شده به کمک یکدیگر، با ایجاد ساختارهای حلقه مانند در غشای میکروبها، منافذی به وجود میآورند. دقت کنید که پرفورین نیز منافذی در غشا ایجاد میکند اما این منافذ در غشای یاخته های خودی (نههه غشای میکروب) که سرطانی یا آلوده به ویروساند، تشکیل میشوند.

📌 سطح پوست را مادهای چرب میپوشاند. این ماده به علت داشتن اسیدهای چرب، خاصیت اسیدی دارد. محیط اسیدی برای زندگی میکروب های بیماریزا مناسب نیست این یاخته ها مردهاند، بنابراین توانایی ترشح هیچ مادهای را ندارند.

📌 در لایة درونی، بافت پیوندی رشتهای وجود دارد که رشتهها در آن به طرز محکمی به هم تابیدهاند. این لایه محکم و با دوام است. لایة درونی (نهه لایه بیرونی،) عملاً سدّی محکم و غیرقابل نفوذ است.

📌 یا خته های مرده به تدریج میریزند و به این ترتیب، میکروبهایی را که به آن چسبیدهاند، از بدن دور میکنند.

📌 یاخته های دارینهای (نوعی فاگوسیت) در لابه لای یاخته های زنده (نههه مرده) بافت پوششی سنگفرشی چندلایه پوست قرار گرفته اند.

📌 هیچ یاخته خونی (گویچه های سفید یا قرمز) در خط نخست دفاع غیراختصاصی شرکت ندارد.

📌 میکروب ها، از هر نوعی که باشند، هنگام ورود به بدن، با خط اوّل دفاع بدن روبه رو میشوند. پوست و مخاط، در برابر نفوذ میکروب ها، بدون توجه به نوع آنها، سدّی ایجاد میکنند.

📌 سازوکارهایی مانند عطسه، سرفه، استفراغ، مدفوع و ادرار که انواعی انعکاس هستند و با کمک دستگاه عصبی صورت میپذیرند، باعث بیرون راندن میکروبهای مجاری بدن میشوند

📌 پوست سد محکمی است، اما همه جای بدن را نپوشانده است. دستگاههای تنفس، گوارش و ادراری-تناسلی با محیط بیرون در ارتباط اند و امکان نفوذ میکروب ها از طریق آنها وجود دارد. سطح مجاری این دستگاه ها را مخاط پوشانده است.

📌 سطح مجاری دستگاه های تنفس، گوارش و ادراری و تناسلی را مخاط پوشانده است. مخاط از یک بافت پوششی با آستری از بافت پیوندی تشکیل شده است و مادة چسبناکی را به نام مادة مخاطی ترشح میکند. مادّة مخاطی که چسبناک است، میکروبها را به دام میاندازد و از پیش روی آنها جلوگیری میکند.

📌 بیگانه خوارها در خط دوم دفاع غیراختصاصی حضور دارند. دومین خط دفاعی شامل سازوکارهایی است که بیگانه ها را براساس ویژگی های عمومی آنها شناسایی میکند

📌 یاختههای دارینهای، قسمتهایی از میکروب را در سطح خود قرار میدهند. سپس خود را به گرههای لنفاوی نزدیک میرسانند، تا این قسمت ها را به یاخته های ایمنی ارائه کنند. یاختههای ایمنی با شناختن این قسمتها، میکروب مهاجم را شناسایی خواهند کرد.

📌 پروتئین های مکمل میتوانند در خارج خون نیز حضور یابند و در پی برخورد با میکروب در بافت، فعال شوند. از طرفی دیگر فعال شدن پروتئین های مکمل میتواند با فعالیت پادتن همراه باشد.

📌 پروتئین های فعال شده به کمک یکدیگر، با ایجاد ساختارهای حلقهمانند در غشای میکروبها، منافذی به وجود میآورند. این منافذ عملکرد غشای یاختهای میکروب را در کنترل ورود و خروج مواد از بین میبرند و سرانجام یاخته بیگانه میمیرد و فعالیت بیگانه     خواری ماکروفاژها افزایش مییابد. پادتن ها نیز از طریق به هم چسباندن میکروبها فعالیت بیگانهخواری ماکروفاژها را افزایش میدهند.

📌 ژن های سازنده پادتن در همه یاخته های هسته دار وجود دارد اما در یاخته پلاسموسیت (فاقد گیرنده آنتیژنی) بیان میشوند

📌 روتئین های مکمل؛ به کمک پروتئینهای مشابه خود، در غشای عامل بیگانه، منافذی ایجاد میکنند پروتئین های پرفورین در غشای یاخته خودی (سرطانی یا آلوده به ویروس) منافذی ایجاد میکنند. (نههه غشای میکروب).

📌 اینترفرون نوع 1 با اثر بر خود یاختههای آلوده سبب میشود این یاختهها برای مدتی در برابر ویروس مقاومت پیدا کنند.

📌 ماکروفاژها بقایای گویچه های قرمز در طحال و کبد را پاکسازی میکنند.

📌 اینترفرون نوع 1 از یاخته آلوده به ویروس ترشح شده و بر یاخته های آلوده و سالم اطراف آن اثر میکند.

📌 فقط لنفوسیت های T دارای توانایی شناسایی میکروبها به صورت اختصاصی میباشند. 

📌 بازوفیل ها، هیستامین ترشح میکنند که سبب افزایش قطر (گشادشدن) رگ و جریان خون در محل میشوند.

📌 نوتروفیل ها، نوعی یاخته بیگانهخوار محسوب میشوند و توانایی ذرهخواری عوامل بیگانه را دارند.

📌 بازوفیل ها در پاسخ به مواد حساسیت زا، هیستامین را ترشح میکنند که میتوانند سبب بروز علائم حساسیت شوند.

📌 همه گویچه های سفید توانایی دیاپدز دارند، بنابراین نوتروفیل ها، بازوفیل ها و ائوزینوفیل ها توانایی خروج از منافذ دیواره مویرگها را دارند.

📌 همه گویچه های سفید موجود در خط دوم دفاع غیراختصاصی، توانایی شناسایی عامل بیگانه از روی ویژگیهای عمومی را دارند.

📌 نوتروفیل ها، بازوفیل ها و ائوزینوفیل ها گویچه های سفیدی هستند که در خط دوم دفاع غیراختصاصی حضور دارند.

📌 همه گویچه های سفید میتوانند یاختههای خودی را از عوامل بیگانه تشخیص دهند.

📌 در برابر عوامل بیماریزای بزرگتر از گویچه های سفید مثل کرمهای انگل که قابل بیگانه خواری نیستند، ائوزینوفیلها مبارزه میکنند ائوزینوفیل ها این انگل ها را فاگوسیتوز نمی کنند بلکه بر روی آنها مواد ضد انگلی میریزند.

📌 همه یاخته های زنده در بدن انسان توانایی انجام قندکافت را دارند و میتوانند ATP را در سطح پیش ماده بسازند. 

📌 اگر عامل بیماریزا در بافت وارد شود، نوتروفیل ها با تراگذری خود را به آنها میرسانند و با بیگانه خواری آنها را نابود میکنند.

📌 ترشح اینترفرون نوع 2 از این یاخته ها در عدم مواجهه با عامل بیماریزا صورت میگیرد.

📌 یاخته کشنده طبیعی گیرنده آنتیژنی اختصاصی ندارد و در دومین خط دفاع غیر اختصاصی فعالیت میکند.

📌 نخستین خط و دومین خط دفاع غیر اختصاصی بوده و در برابر طیف وسیعی از میکروبها یکسان عمل میکنند. سومین خط دفاع اختصاصی بوده که بر اساس شناسایی اختصاصی میکروبها فعالیت میکند.

📌 یاخته کشنده طبیعی، آنزیم القاگر مرگ برنامه ریزی شده را وارد یاخته هدف (آلوده به ویروس یا سرطانی) کرده و سبب مرگ آنها میشود.

📌 هر دوی این یاخته ها میتوانند به دنبال فعال شدن یا غیرفعال شدن گروهی از ژنها در یاخته های بنیادی لنفوئیدی، ایجاد شوند.

📌 لنفوسیت های T کشنده و یاخته کشنده طبیعی در مبارزه علیه یاختههای سرطانی و آلوده به ویروس نقش دارند و میتوانند با ترشح پرفورین، سبب ایجاد منافذی در غشای یاخته آلوده به ویروس یا سرطانی گردند.

📌 لنفوسیت های T نابالغ که برای طی مراحل  بلوغ خود از مغز استخوان به تیموس میروند، توانایی شناسایی عامل بیگانه را ندارد.

📌 یاخته های پادتنساز (پلاسموسیتها) برخلاف لنفوسیت های B اولیه و خاطره، دارای هسته در یکی از قطبین سیتوپلاسم (نههه مرکز آن) میباشند.

📌 ترشح هیستامین از ماستوسیت بافتی (نههه خونی) و بازوفیل سبب بروز علائم حساسیت میشود.

📌 با تزریق دارو این فرد درمان نمیشود. با تزریق روزانه انسولین تنها علائم بیماری رفع میگردد.

📌 اختلال در بینایی و حرکت و ایجاد بیحسی و لرزش از علائم MS است. 

📌 در صورت تزریق کورتیزول به فرد مبتلا به MS (نهههه نورونها)  سیستم ایمنی سرکوب میشود حال اگر نوروگلیاهای میلین ساز (نهههه نورونها) بیشتر فعالیت کنند و میلین تخریب شده را بازسازی کنند فرد بهبود یافته و علائم بیماری از بین میرود (فرایند بهبودی تدریجی است).

📌 در دومین خط دفاعی پروتئین مکمل توانایی اتصال به غشای یاخته بیگانه را دارد. اما پروتئین مکمل همیشه در بدن انسان ساخته و ترشح میشود و هیچ ربطی به وجود یا عدم وجود میکروب در بدن ندارد.

📌 پروتئین مکمل به کمک ساختار حلقه مانند سبب مرگ یاخته بیگانه میشود. پروتئین مکمل همیشه در بدن انسان است.

📌 اینترفرون نوع یک از یاخته آلوده به ویروس (ناسالم) ترشح شده و علاوه بر یاخته آلوده ، بر یاختههای سالم مجاور (نه دور) اثر کرده و آنها را در برابر ویروس مقاوم میکند.

📌 هیستامین با اثر بر رگ خونی سبب افزایش فاصله بین یاختههای پوششی سنگفرشی تک لایه مویرگ شده و سبب افزایش نشت پلاسما به بیرون میشود (خیز موضعی).

📌 سطح لایه بیرونی پوست را مادهای چرب میپوشاند. این ماده به علت داشتن اسیدهای چرب، خاصیت اسیدی دارد. محیط اسیدی برای زندگی میکروبهای بیماریزا مناسب نیست.

📌 در لایه درونی پوست، غدد ترشحکننده عرق حضور دارند و ترشحات خود (حاوی نمک و لیزوزیم) را از طریق مجرا به سطح پوست میریزند.

📌 در لایه بیرونی پوست، گیرندههای درد حضور دارند و این گیرندهها، انتهای آزاد دارینه اعصاب محیطی حسی هستند و فاقد پوششی از بافت پیوندی در اطراف خود هستند.پ

📌 در لایة درونی، بافت پیوندی رشتهای وجود دارد که رشتهها در آن به طرز محکمی به هم تابیدهاند. این لایه محکم و با دوام است. چرم که از پوست جانوران درست میشود مربوط به همین لایه است.

📌 نوتروفیل ها و مونوسیتها با تراگذری از خون خارج میشوند. نوتروفیل ها در بافت با حرکات آمیبی شکل، عوامل بیماریزا را بیگانه خواری میکنند. ماکروفاژها نیز در بافتها مستقراند و با حرکات آمیبیشکل در بافت جابه جا میشوند.

📌 یاخته کشنده طبیعی، یاختههای خودی را که تغییر کردهاند، (مثلا سرطانی یا آلوده به ویروس شدهاند) را نابود میکند. یاخته کشنده طبیعی باعث مرگ یاخته آلوده به ویروس میشود و ماکروفاژها بقایای یاخته مرده را فاگوسیتوز میکنند. بنابراین هر دو نوع یاخته در مبارزه علیه یاخته های آلوده به ویروس و سرطانی نقش دارند.

📌 ماکروفاژها هیچگاه در خون (یا خوناب) مشاهده نمیشوند.

📌 در پاسخ التهابی، ماستوسیت های آسیب دیده، هیستامین (نوعی پیک شیمیایی) ترشح میکنند که سبب گشادشدن رگهای خونی میشود. همچنین یاخته های دیوارة مویرگها و درشتخوارها با تولید پیکهای شیمیایی، گویچه های سفید خون را به محل آسیب فرا میخوانند.

📌 یاخته های کشنده طبیعی در خط دوم دفاع غیراختصاصی حضور دارند و فاقد گیرنده آنتیژنی اختصاصی میباشند.

📌 پادتن توسط یاخته های پادتنساز (پلاسموسیت) تولید و ترشح میشود.

📌 بازوفیلها و ماستوسیت ها، هیستامین (ماده گشادکننده رگها) را ساخته و ترشح میکنند.

📌 یاخته های دیوارة مویرگها و درشت خوارها با تولید پیک های شیمیایی، گویچه های سفید خون را به محل آسیب فرا میخوانند.

📌 قبل از آنکه گویچه های سفید بدن ما در برابر میکروب پاسخ ایجاد کنند، ابتدا باید «بیگانه بودن» آن را تشخیص دهند. دستگاه ایمنی هر فرد، یاخته های «خودی» را میشناسد و تنها در برابر آنچه که «بیگانه » تشخیص داده میشود، پاسخ می دهد.

📌 همه گویچه های سفید فقط یک هسته دارند یاخته های کشنده طبیعی، پادتنساز، ائوزینوفیلها و بازوفیلها توانایی بیگانه خواری را ندارند.

📌 ائوزینوفیل ها محتویات دانه های خود را به روی انگل میریزند ائوزینوفیل ها از تقسیم و تمایز یاخته های بنیادی میلوئیدی ایجاد شده اند.

📌 در انتها یاخته آلوده به ویروس میمیرد و بقایای یاختة مرده توسط درشت خوارها، بیگانه خواری میشود.

📌 محتویات ریزکیسههای یاخته کشنده طبیعی، پرفورین و آنزیم است، پرفورینها در غشای یاخته آلوده به ویروس منفذی ایجاد

میکنند ولی وارد سیتوپلاسم آن نمیشوند آنزیم القاکننده مرگ برنامهریزی شده از منافذ عبور کرده و به درون یاخته هدف وارد میشود.

📌 پس از اتصال یاخته کشنده طبیعی به یاخته آلوده به ویروس، ریزکیسههای محتوی پرفورین و آنزیم با غشای یاخته کشنده طبیعی (نههه یاخته هدف) ادغام شده و محتویات ریزکیسهها با برونرانی خارج میشود.

📌 یاخته کشنده طبیعی با وارد کردن آنزیمی به درون یاخته هدف (آلوده به ویروس)، باعث مرگ برنامهریزی شده یاخته میشود

در یاخته ها، برنامهای وجود دارد که پروتئین های تخریبکننده شروع به تجزیة اجزای یاخته و مرگ آن میکنند، بنابراین در صورت اجرای آن، یاخته میمیرد

📌 هر پادتن تنها میتواند به دو عدد آنتیژن (که یک نوع هستند) متصل گردد.

📌 پادتن در مبارزه با آنتیژن ابتدا به آن اتصال یافته و در ادامه میتواند سبب (خنثی سازی یا به هم چسباندن میکروبها ، رسوب دادن آنتی ژن ها ، فعال کردن پروتئین مکمل و نابودی عامل خارجی توسط پروتئین مکمل)گردد.

📌 پادتن با روشهای مذکور در بالا آنتیژن را بیاثر یا نابود میکند.

📌 در کل به دنبال فعالیت پادتن شرایط برای ذرهخواری توسط ذرهخوارها (ماکروفاژ و….) فراهم میشود.

📌 گروهی از پادتن ها توانایی فعال کردن پروتئین های مکمل را دارند؛ به این صورت که پس از اتصال به غشای یاخته بیگانه با گیرنده های آنتیژنی، از طریق انتهای دیگر خود (نههه گیرنده آنتی ژنی) به پروتئین مکمل متصل میشوند.

📌 هر دو یاخته مذکور واجد گیرنده آنتی ژنی اختصاصی از یک نوع خاص در غشای خود هستند.

📌 یاخته های خاطره توانایی تقسیم میتوز و ایجاد رشته های دوک تقسیم را دارند درحالی که لنفوسیت های T کشنده فاقد این ویژگی هستند.

📌 یاخته های پادتنساز فاقد گیرنده آنتی ژنی هستند بنابراین توانایی تشخیص آنتیژن موجود در سطح یاخته میکروب را ندارند.

📌 هر دو یاخته مذکور واجد تنفس هوازی هستند و در طی مراحل آن ناقلهای دو نوکلئوتیدی FADH2و  NADH را ایجاد می کنند.

📌 همه گویچه های سفید از جمله لنفوسیت ها توانایی دیاپدز دارند و در هنگام انجام آن شکل فضایی یاخته به دلیل عبور از منافذ دیواره مویرگ، دچار تغییر میشود.

📌 هر دو یاخته مذکور واجد تنفس هوازی هستند و در طی مراحل آن مولکول ATP را از طریق روش های تولید در سطح پیش ماده و ساخت اکسایشی ایجاد میکنند.

📌 در همه برخوردهای لنفوسیت به آنتیژنی خاص، در نهایت توسط لنفوسیتهای عملکننده (پلاسموسیت + T کشنده) پروتئین دفاعی ساخته میشود در ایمنی حاصل از واکسن توسط پلاسموسیتهای تازه تشکیل شده پادتن (پروتئین دفاعی) ترشح میشود.( در هر دو حالت بیگانه خواری توسط ذرهخوارها افزایش یافته و اندامک لیزوزوم بیشتر فعالیت میکند)

📌 در همه برخوردهای لنفوسیت با آنتیژنی خاص، لنفوسیت خاطره ایجاد میشود یاخته های خاطره تا مدتها در خون باقی میمانند. مواظب باشید ایمنی حاصل از سرم غیرفعال است. ایمنی حاصل از سرم موقت است به دنبال تزریق سرم، توسط فرد پلاسموسیت، پادتن، یاخته خاطره، یاخته عملکننده و…. ایجاد نمیشود. اصلا شناسایی آنتیژن توسط لنفوسیتها و پادتنهای فرد صورت نمیگیرد. ولی به دنبال اتصال پادتن سرم به آنتیژن خاص بیگانه خوارها تحریک شده و ذرهخواری توسط ماکروفاژها افزایش مییابد.

📌 در برخورد لنفوسیت به آنتیژنی خاص، در تزریق سرم و واکسن، شناسایی آنتیژن بیگانه توسط پروتئینهایی ویژه صورت میگیرد.

📌 در برخورد اول فرد با یک آنتیژن خاص شناسایی توسط لنفوسیت اولیه صورت میگیرد. نهههه لنفوسیت خاطره یا عمل کننده.

📌 در برخورد لنفوسیت به آنتیژن خاص، در تزریق سرم و تزریق واکسن، فعالیت بیگانه خوارها افزایش مییابد.

📌 به دنبال ورود آنتیژن تکراری به بدن، لنفوسیت های خاطره(نسبت به لنفوسیت اولیه) با سرعت بیشتر (در مدت زمان کمتری) آنتی ژن را شناسایی کرده و با شدت بیشتری (با تولید یاختههای عمل کننده و پروتئین دفاعی بیشتر) با آنتیژن برخورد کرده و بیگانه خواری با شدت بیشتری انجام میشود.

📌 چشم مرکب که در حشرات دیده میشود، از تعداد زیادی واحد بینایی تشکیل شده است. هر یک از این واحدها تصویر کوچکی از بخشی از میدان بینایی را ایجاد میکنند.

📌 حشرات واجد سامانه گردشی باز هستند، قلب (رگ پشتی) همولنف را به سمت حفره های بدن پمپ میکند

📌 یک طناب عصبی شکمی که در طول بدن حشرات کشیده شده است، در هر بند از بدن، یک گره عصبی دارد. هر گره فعالیت ماهیچه های آن بند را تنظیم میکند. اما دقت کنید که مغز حشرات نیز از چند گره عصبی به هم جوشخورده تشکیل شده است و این گره ها نقشی در کنترل فعالیت ماهیچه های یک بند از بدن ندارند.

📌 اوریک اسید همراه با آب و نمک به لوله های مالپیگی وارد میشود. محتوای لوله های مالپیگی نهایتا به روده تخلیه میگردند.

📌 اپی فیز در مجاورت تالاموس ها و مغز میانی (برجستگی های چهارگانه) قرار دارد.

📌 هیپوتالاموس به دنبال تحریک مرکز تشنگی خود سبب میشود تا هورمون ضدادراری از هیپوفیزپسین (نههه خود هیپوتالاموس) آزاد شود.

📌 سامانه کنارهای (لیمبیک) : این سامانه با قشر مخ؛ هیپوتالاموس و تالاموس در ارتباط است.

📌 تالاموس پیام های عصبی بینایی را از کیاسمای بینایی دریافت و تقویت میکند، پس از پردازش اولیه، پیامهای عصبی بینایی را به لوب پس سری میفرستد.

📌 نورون های رابط فقط در ماده خاکستری نخاع دیده میشوند در حالی که نورونهای حرکتی در عصب نخاعی نیز حضور دارند.

📌 نورون رابط با نورون حرکتی (متعلق به دستگاه عصبی پیکری) سیناپس برقرار میکند در حالی که نورون حرکتی، توانایی ایجاد سیناپس با خود را ندارد.

📌 هر دو نوع یاختة عصبی رابط و حرکتی، رشته های دندریتی دارند که نسبت به آکسون آنها کوتاه تر است.

📌 نورون های رابط میتوانند از طریق ایجاد سیناپس با نورون های حرکتی، سبب تغییر نفوذپذیری غشای این نورون ها شوند، در صورتی که نورون های حرکتی با ماهیچه سیناپس تشکیل میدهند و یاخته پس از آنها نورون نمیباشد.

📌 قرنیه به شکل تخم مرغ دیده میشود و بخش پهنتر آن به سمت بینی و بخش باریکتر آن به سمت گوش قرار دارد. دقت کنید که عصب بینایی پس از خروج از چشم به سمت مخالف آن چشم و داخل (به سمت بینی،) خم میشود.

📌 سطحی از کره چشم که در آن فاصلة عصب تا روی قرنیه بیشتر است، سطح بالایی چشم و سطح دیگر، سطح پایینی آن است.

📌 جسم مژگانی به شکل حلقهای دور محل استقرار عدسی قرار دارد. درون این حلقه، عنبیه قرار دارد که نازکتر (نهه قطورتر) و شامل ماهیچه های صاف حلقوی (تنگ کنندة مردمک) و شعاعی (گشادکنندة مردمک) است.

📌 عنبیه و جسم مژگانی به یکدیگر اتصال دارند. عدسی در پشت عنبیه، به شکل شفاف، همگرا (محدبیشکل) و انعطافپذیر قرار گرفته است.

📌 درون حلزونی گوش ماده ژلاتینی خم نمیشود. درون مجاری نیم دایرهای به دنبال ایجاد جریان ، ماده ژلاتینی خم شده و سپس مژک های گیرنده های تعادلی خم میشود و در آخر توسط گیرنده ها پیام تعادلی ایجاد میگردد.

📌 درون بخش دهلیزی (مجاری نیمدایرهای) جریان مایع وجود دارد نه ارتعاش مایع ارتعاش مایع درون مجاری حلزون است.

📌 در مجاری نیمدایرهای با خم شدن ماده ژلاتینی ، مژکها(مژکها در ماده ژلاتینی قرار دارند) به یک طرف خم شده ، کانالهای یونی گیرنده ها باز شده و پیام عصبی ایجاد میشود.

📌 امواج صوتی پس از عبور از مجرای شنوایی، به پردة صماخ برخورد میکنند و آن را به ارتعاش درمی آورند. دستة استخوان چکشی روی پردة صماخ چسبیده و با ارتعاش پرده، ابتدا ارتعاشات به استخوان چکشی منتقل شده و سپس استخوانهای سندانی و رکابی به ترتیب به ارتعاش در میآیند.

📌 اندازه مخچه بزرگتر از اندازه مخ و در حد فاصله لوب بینایی و بصلالنخاع قرار گرفته است.

📌 لوب بینایی در تماس مستقیم با لوبهای مخچه و مخ قرار داشته ولی تماس مستقیم با لوبهای بویایی ندارد.

📌 عصب بویایی و بینایی از دو نقطه متفاوت به ساختار مغز وارد میشوند .

📌 عصب بینایی از زیر به لوب بینایی (بدون عبور از مخ) وارد میشود.

📌 مخچه در مقایسه با بصل النخاع، به سطح پشتی نزدیکتر است.

📌 در هنگام انقباض ماهیچه اسکلتی، سرهای پروتئین میوزین (رشته ضخیم) از آن جدا شده و به رشتههای نازک اکتین متصل میشوند.

📌 ناقل های عصبی تحریکی در فضای سیناپسی، به گیرنده اختصاصی خود در غشای تار ماهیچه ای متصل میشوند و هرگز به داخل تار ماهیچه ای وارد نمیشوند.

📌 با توقف پیام عصبی انقباض، یونهای کلسیم به سرعت با انتقال فعال (با صرف انرژی و درخلاف جهت شیب غلظت) به شبکة آندوپلاسمی بازگردانده و در نتیجه اکتین و میوزین از هم جدا میشوند.

📌 با تحریک یاختة ماهیچه ای، یونهای کلسیم از شبکه آندوپلاسمی آن از طریق انتشار تسهیل شده و بدون صرف انرژی آزاد میشوند.

📌 هورمون رشد از هیپوفیز پیشین در درون جمجمه ترشح میشود. سایر هورمون از ناحیه گردن ترشح میشوند.

📌 فقط  هورمونهای آزادکننده و مهارکننده از هیپوتالاموس ترشح میشوند درحالی که هورمونهای جنسی از غدد جنسی (بیضه یا تخمدان)+ بخش قشری غده فوق کلیه و هورمونهای تیروئیدی از تیروئید ترشح میشوند.

📌 هورمون پاراتیروئیدی بر یاختههای پوششی مکعبی نفرون تاثیر گذاشته و سبب بازجذب کلسیم میشوند.

📌 هورمون ملاتونین از اپیفیز ترشح میشود که در بالای (نههه زیر) برجستگیهای چهارگانه قرار گرفته است.

📌 همه پیک های شیمیایی کوتاهبرد بین یاختههایی ارتباط برقرار میکنند که در نزدیکی هماند و حداکثر چند یاخته با هم فاصله دارند. بنابراین پس از ترشح ابتدا به مایع بین یاخته ای وارد میشوند.

📌 ناقلین عصبی پس از ترشح از پایانه آکسونی نورون با عبور از فضای سیناپسی به گیرنده اختصاصی خود متصل میشوند. در حالی که هورمونهای ترشحی از پایانه آکسونی برخی نورونها، به شبکه مویرگی وارد شده و از طریق خون به یاخته هدف خود میرسند.

📌 پیک های شیمیایی دوربرد (از هر نوعی،) ارتباط بین نقاط مختلف بدن را برقرار میکنند.

📌 همه پیک های شیمیایی توسط اجزای درون یاخته ای ، با صرف انرژی ، فعالیت آنزیمی و اندامکی ساخته میشوند.

📌 ماکروفاژ و یاخته دندریتی در اندامهای مختلف (به غیر از خون) حضور دارند و فعالیت میکنند. (بیگانهخواری = فاگوسیتوز = هضم درون یاخته ای توسط لیزوزوم)

📌 همه یاخته های هستهدار به کمک ریبوزومهای خود متنوعترین مولکولهای زیستی(پروتئینها) را در بخشهای مختلف خود میسازند. (در میتوکندری، ریبوزومهای متصل به شبکه آندوپلاسمیزبر و در ریبوزومهای آزاد در سیتوپلاسم رشتههای پلیپپتیدی و در نهایت پروتئین ساخته میشود)

📌 یاخته های دندریتی، ماکروفاژ، نوتروفیل، ائوزینوفیل، بازوفیل و مونوسیت گیرنده آنتیژنی (توانایی شناسایی اختصاصی آنتیژن) ندارند و فعالیت آنها غیراختصاصی است.

📌 گلبول های سفید موجود در دومین خط دفاعی بدن، ماکروفاژ و یاخته دندریتی، میکروبها را براساس ویژگی های عمومی آنها شناسایی میکنند.

📌 فعالیت پروتئین های مکمل سبب ایجاد منافذی در غشای میکروب میشود که در نهایت یاخته بیگانه میمیرد، بنابراین فعالیت فاگوسیتوزی ماکروفاژها نیز تشدید میگردد. پرفورین با ایجاد منافذی در غشای یاخته سرطانی یا آلوده به ویروس، سبب ورود آنزیم القاکننده مرگ برنامهریزیشده به آنها میشود و یاخته خودی غیرطبیعی ، از بین میرود. بنابراین با فعالیت پرفورین، نهایتا فعالیت بیگانه خواری ماکروفاژها نیز افزایش مییابد.

📌 پروتئینهای مکمل، گروهی از پروتئینهای محلول در خوناب اند. این پروتئینها در فرد غیرآلوده به صورت غیرفعالاند، اما اگر میکروبی به بدن نفوذ کند، در صورت برخورد با آن در خون یا خارج از آن (مایع میان بافتی) فعال میشوند. پرفورینها همواره به صورت فعال ترشح میشوند.

📌 پروتئین های مکمل نقشی در مبارزه علیه ویروسها ندارند. پرفورین ها نیز توانایی چسبیدن به ویروس ها را ندارند.

📌 پروتئین های مکمل فعال شده به کمک یکدیگر، با ایجاد ساختارهای حلقه مانند در غشای میکروبها، منافذی به وجود میآورند

📌 این پرفورین ها هستند که در غشای یاختههای خودی (نههه غشای میکروب) منافذی ایجاد میکنند تا آنزیم القاکننده مرگ برنامه ریزیشده به یاخته آلوده به ویروس یا سرطانی وارد شود .

📌 لنف بعد از عبور از مویرگها و رگهای لنفی از طریق دو رگ بزرگ لنفی به نام مجرای لنفی ابتدا به سیاهرگهای زیر ترقوهای چپ و راست میریزد و سپس توسط بزرگ سیاهرگ زبرین به دهلیز راست قلب وارد میشود. بنابراین، لنف پس از تصفیه شدن به دستگاه گردش خون بر میگردد.

📌 مجرای لنفی راست : باریکتر و کوتاهتر از مجرای لنفی چپ + داشتن گره لنفی در طول خود + عبور از سمت راست و مجاور قلب عبور از دیافراگم پیوستن به سیاهرگ زیرترقوهای راست.

📌 مجرای لنفی چپ: قطورتر و بلندتر از مجرای لنفی راست و عبور از پشت قلب و عبور از دیافراگم و پیوستن به سیاهرگ زیرترقوهای چپ .

📌 تعداد رگ های وارد کننده مایع لنف به گره لنفی بیشتر است (نسبت به تعداد رگهای خارج کننده مایع لنفی از گره)

📌 در رگ های لنفی و گروهی از (نههه همه) سیاهرگها ، دریچههایی (از جنس بافت پوششی) وجود داشته که سبب ایجاد جریان یک طرفه مایعات درون آنها میشود.

📌 افزایش کربندی اکسید، با گشاد کردن سرخرگ های کوچک میزان جریان خون را در آنها افزایش میدهد.

📌 به دنبال ورزش ، نشت پلاسما به خارج مویرگ افزایش یافته و بر میزان مایع لنفی افزوده میشود. به دنبال ورزش ، میزان فشار خون بالا رفته و سبب تحریک گیرندههای حساس به فشار خون میشود.

📌 گره ضربان ساز (پیشاهنگ = سینوسی دهلیزی) تکانههای منظمی را ایجاد و در قلب منتشر میکند تا چرخة ضربان قلب به طور منظم تکرار شود در حالت عادی این ضربان و برون ده قلبی ناشی از آن، نیاز اکسیژن و مواد مغذی اندام های بدن را برطرف میکند اما در هنگام فعالیت ورزشی یا در حالت استراحت، برونده قلب باید تغییر یابد. این تنظیمها با ساز و کارهای مختلفی انجام میشود.

📌 در بخش یاخته ای خون ، گلبول قرمز وجود دارد. درون گلبول قرمز پروتئین هموگلوبین فراوان است هموگلوبین در حمل اکسیژن نقش اصلی دارد بخش عمده دیاکسیدکربن توسط آنزیم انیدرازکربنیک گلبول قرمز به اسید کربنیک تبدیل میشود  در نهایت اسید کربنیک به یون هیدروژن و یون بیکربنات تجزیه میشود.

📌 بخش یاخته ای خون : گلبول قرمز (فراوانترین یاخته خونی) + گلبول سفید + گرده (پلاکت)

📌 گرده (پلاکت) یاخته نیست بلکه قطعهای از یاخته است.

📌 در دوران جنینی یاخته های خونی (گلبول قرمز، گلبول سفید و گردهها) در کبد ، طحال و…. ساخته میشوند.

📌 وجود یون های پتاسیم و سدیم در خوناب، اهمیت زیادی دارد؛ چون در فعالیت یاخته های بدن نقش کلیدی دارند. (در خوناب کلسیم ، آهن ، ویتامین ها و…. وجود دارد).

📌 در بدن ما تنظیم میزان گویچههای قرمز ، به ترشح هورمونی بهنام اریتروپویتین بستگی دارد این هورمون توسط گروه ویژهای از (نههه همه) یاخته های کبدی و کلیه به درون خون (نوعی بافت پیوندی) ترشح میشود و روی مغز استخوان (یاخته بنیادی) اثر میکند تا سرعت تولید گویچههای قرمز را زیاد کند.

📌 گلبول قرمز بالغ، میتوکندری و دنای حلقوی ندارد.

📌 آهن هضم نمیشود.

📌 فولیک اسید، نوعی ویتامین از خانواده B  است که برای تقسیم طبیعی یاختهای لازم است کمبود آن باعث میشود یاختهها به ویژه در مغز استخوان، تکثیر نشوند و تعداد گویچههای قرمز و هماتوکریت (خونبهر) کاهش یابد.

📌 هر سه مورد در دومین خط دفاعی بدن فعالیت میکنند (فعالیت غیر اختصاصی)

📌 هر دو در دفاع غیراختصاصی (دومین خط دفاعی) شرکت میکنند ائوزینوفیلها در مبارزه با انگلها، ترشح مواد ضد انگلی را انجام میدهند.

📌 نوتروفیل: هسته چند قسمتی + سیتوپلاسم با دانههای روشن + نیروی واکنش سریع + چابک + بیگانهخواری + حمل مواد دفاعی کم .

📌 ائوزینوفیل : هسته دوقسمتی دمبلی + سیتوپلاسم با دانههای روشن درشت + ترشح مواد ضد انگلی

📌 بازوفیل ، نوتروفیل ، ائوزینوفیل (هسته دو قسمتی دمبلی) ، مونوسیت و یاخته کشنده طبیعی ، در دفاع غیراختصاصی شرکت میکنند لنفوسیتها ویژه دفاع اختصاصی هستند.

📌 بازوفیل : هسته دوقسمتی روی هم افتاده + سیتوپلاسم با دانههای تیره + ترشح کننده هیستامین (ماده گشاد کننده رگ و بروز دهنده علایم حساسیت) و هپارین (ماده ضد انعقاد خون)

📌 مونوسیت : هسته تکی خمیده یا لوبیایی + سیتوپلاسم بدون دانه + پس از خروج از خون تبدیل شدن به ماکروفاژ یا یاخته دندریتی

📌 لنفوسیت : هسته تکی گرد یا بیضی + سیتوپلاسم بدون دانه + فعالیت در دفاع اختصاصی (سومین خط دفاعی بدن)

📌 در فرد مبتلا به سنگ کیسه صفرا ، ممکن است دیگر صفرا وارد روده باریک نشود و در جذب ویتامینهای محلول در چربی (DAKE)  مشکل ایجاد شود. در این حالت، در فرایند تشکیل لخته نیز مشکل ایجاد میشود.

📌 در غیاب پروترومبین ، دیگر فیبرین تشکیل نشده و لخته ایجاد نمیشود و ممکن است فرد دچار خونریزی داخلی شود.

📌 اگر در خون لخته ایجاد شود ، میتواند سبب انسداد رگ خونی و سکته قلبی و سکته مغزی شود.

📌 در اسفنج ، سامانه گردش آب وجود دارد. آب درون حفره یا حفرهها ، بخشی از محیط داخلی جانور محسوب نمیشود.

📌 در جانورانی که دستگاه اختصاصی برای گردش مواد شکل گرفته است ، مایعی برای جابهجایی مواد وجود دارد (مثال: سامانه گردش باز+ سامانه گردش بسته)

📌 در اسفنج جهت حرکت آب یک طرفه است : محیط بیرون – منافذ (سوراخهای کوچک) دیواره – حفره یا حفرات – سوراخ یا سوراخهای بزرگ بالای جانور

📌 یاخته های یقهدار در سطح داخلی بدن جانور قرار دارند

📌 در برش طولی ، یاختههای یقهدار ، یاخته های ستارهای شکل و یاخته های تقریبا کروی (آمیبی شکل) دیده میشود

📌 برای ورود آب به درون بدن جانور ، به یاخته های یقهدار و یاخته های سازنده منفذ نیاز است.

📌 خون سیاهرگ شکمی ابتدا وارد سینوس سیاهرگی شده و سپس وارد دهلیز و بطن میشود.

📌 هر ماهی، یک قلب دو حفرهای دارد. یعنی یک دهلیز و یک بطن دارد (نهههه بطنها)

📌 خون خروجی از بطن ابتدا وارد مخروط سرخرگی شده و سپس وارد سرخرگ شکمی میشود.

📌 در دوزیست بالغ ، خون خارج شده از سطح تنفس (خون روشن) ابتدا وارد سیاهرگ (روشن) شده و سپس وارد دهلیز میشود و در نهایت به سمت اندامهای بدن میرود.

📌 هیچ جانوری همزمان سامانه گردش باز و بسته را با هم ندارد.

📌 در گردش مضاعف ، قلب به صورت دو تلمبه عمل میکند

📌 یک تلمبه با فشار کمتر برای تبادلات گازی و تلمبه دیگر با فشار بیشتر برای گردش عمومی فعالیت میکند.

📌 جانوران مذکور، میتوانند تبادل گازهای تنفسی را در آبششهای خود انجام دهند.

📌 دوزیستان بالغ : این جانوران میتوانند بخش زیادی از اکسیژن مورد نیاز خود را از طریق پوست دریافت کنند.

📌 بندپایان : این جانوران خون را در هنگام بسته بودن منافذ ، از قلب به درون سینوس ها پمپ میکنند.

📌 دوزیستان بالغ تنفس پوستی و ششی دارند بنابراین برخلاف سایر مهرهداران و کرمخاکی، به منظور دفع CO2 از خون، از دو نوع سطح تنفسی ویژه و متفاوت استفاده میکنند.