سلام زیست

حواس ویژه

 

 

گیرنده های حواس ویژه شامل گیرنده های حس بینایی، شنوایی، تعادل، بویایی و چشایی اند که در اندامهای حسی قرار دارند

 

🔰بینایی
  🔶بیشتر اطلاعات محیط پیرامون را از راه دیدن و به کمک اندام حس بینایی، یعنی چشم دریافت میکنیم. کرۀ چشم در حفرۀ استخوانی کاسۀ چشم قرار دارد. ماهیچههایی که به کرۀ چشم متصلاند، آن را حرکت میدهند. پلکها، مژهها، بافت چربی روی کرۀ چشم و اشک  از چشم حفاظت میکنند.میدانید نوری را که از اجسام بازتاب پیدا میکند، گیرنده های نوری شبکیه دریافت میکنند.

🔰ساختار کرۀ چشم
  🔶خارجی ترین لایۀ کرۀ چشم از صلبیه و قرنیه تشکیل شده است. صلبیه پردهای سفید رنگ، محکم و قرنیه پردۀ شفاف جلوی چشم است. لایۀ میانی چشم شامل مَشیمیّه،جسم مژگانی و عنبیّه است. مشیمیه لایه ای رنگدانه دار و پر از مویرگهای خونی است. جسم مژگانی، حلقهای بین مشیمیّه و عنبیّه و شامل ماهیچه های مژگانی است. عنبیّه بخش رنگین چشم در پشت قرنیه است که در وسط آن، سوراخ مردمک قرار دارد.

🔶دو گروه ماهیچه حلقوی و شعاعی صاف عنبیّه، مردمک را در نور زیاد،تنگ و در نور کم، گشاد میکنند. ماهیچه های تنگ کننده (حلقوی) را اعصاب پاراسمپاتیک و ماهیچه های گشادکننده (شعاعی) را اعصاب سمپاتیک عصبدهی میکنند.عدسی چشم همگرا، انعطاف پذیر و با رشته هایی به نام تارهای آویزی به جسم مژگانی متصل است. مایعی شفاف به نام زلالیه فضای جلوی عدسی چشم را پر کرده است که از مویرگ ها ترشح میشود. زلالیه مواد غذایی و اکسیژن را برای عدسی و قرنیه فراهم و مواد دفعی آنها را جمع آوری میکند و به خون میدهد.

🔶ماده ای ژله ای و شفاف به نام زجاجیه در فضای پشت عدسی قرار دارد که شکل کروی چشم را حفظ میکند.شبکیه داخلی ترین لایۀ چشم است که گیرندههای نوری، یعنی یاخته های مخروطی و استوانه ای و نیز یاخته های عصبی در آن قرار دارند. آکسون یاخته های عصبی، عصبب بینایی را تشکیل میدهند که پیامهای بینایی را به مغز میبرد. محل خروج عصب بینایی از شبکیه، نقطۀ کور نام دارد. درون گیرنده های نوری مادۀ حساس به نور وجود دارد.

لایه های شبکیه از داخل چشم به خارج :
1 -نورون های حسی عمودی
2 -نورون های افقی
3 -نورون های عمودی
4 -نورون های افقی
5 – گیرنده های نوری مخروطی و استوانه ای
6 – سلولهای تیره رنگ

⚜️اثر نور بر شبکیه: پرتوهای نور از قرنیه میگذرند و به علت انحنای آن همگرا میشوند. این پرتوها از زلالیه، سوراخ مردمک، عدسی و زجاجیه عبور میکنند. عدسی، پرتوهای نور را روی شبکیه و گیرنده های نوری آن متمرکز میکند.گیرنده های مخروطی، تشخیص رنگ و جزئیات اجسام را امکانپذیر میکنند. بخشی از شبکیه را که در امتداد محور نوری کره چشم قرار دارد، لکۀ زرد مینامند. این بخش در دقت و تیزبینی اهمیت دارد؛ زیرا گیرنده های مخروطی در آن فراوانترند.

🔶با برخورد نور به شبکیه، مادۀ حساس به نور، درون گیرنده های نوری تجزیه میشود و واکنش هایی را به راه میاندازد که به ایجاد پیام عصبی منجر می شود. ویتامین A برای ساخت مادۀ حساس به نور لازم است.

🔰تطابق
🔶با تغییر همگرایی عدسی چشم، میتوان اجسام دور و نزدیک را واضح دید. هنگام دیدن اشیای نزدیک، با انقباض ماهیچه های مژگانی و شل شدن تار های آویزی، عدسی ضخیم میشود. وقتی به اشیای دور نگاه می کنیم با استراحت این ماهیچه ها و سفت شدن تارهای آویزی عدسی باریکتر میشود. به این ترتیب، تصویر در هر حالت روی شبکیه تشکیل میشود. این فرایندها تطابق نام دارد.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰تشریح چشم

⚜️بررسی ویژگی های ظاهری چشم: برای تشخیص بالا و پایین چشم، فاصلۀ عصب بینایی تا قرنیه را در نظر بگیرید. سطحی از کره چشم که در آن فاصله عصب تا روی قرنیه بیشتر است، سطح بالایی چشم و سطح دیگر، سطح پایینی آن است. برای تشخیص چپ یا راست بودن چشم، آن را طوری در دست بگیرید که سطح بالایی آن رو به بالا باشد.

🔶قرنیه به شکل تخم مرغ دیده میشود و بخش پهنتر آن به سمت بینی و بخش باریک تر آن به سمت گوش قرار دارد. راه دیگر بررسی عصب بینایی است. این عصب پس از خروج از چشم به سمت مخالف، خم میشود. در ادامه، بافت های چربی بین ماهیچه ها و کرۀ چشمرا جدا و ماهیچه های آن را مشاهده کنید. برای مشاهدۀ دقیق ماهیچه ها از مولاژ چشم استفاده کنید.

⚜️تشریح: ماهیچه ها را با قیچی از کرۀ چشم جدا کنید. چشم را روی ظرف تشریح قرار دهید و با چاقوی جراحی، صلبیه را در فاصلۀ یک سانتیمتری از قرنیه سوراخ کنید و با قیچی دورتا دور قرنیه را در این فاصله برش دهید، دقت کنید قیچی را خیلی درون کرۀ چشم فرو نبرید تا زجاجیه آسیب نبیند.

🔶پس از برش می توانید سه لایۀ چشم و بخشهای تشکیلدهندۀ آنها و نقطۀ کور را ببینید. لایۀ شبکیه بسیار نازک است، دقت کنید هنگام کار جمع نشود. به طرز قرار گرفتن عدسی توجه کنید. در کنار عدسی، جسم مژگانی و تارهای آویزی که عدسی را احاطه کردهاند، دیده میشوند.

🔶عدسی را به آرامی خارج کنید. مایع زلالیه و زجاجیۀ ژلهای را مشاهده کنید. در این حالت، زلالیه به طور کامل شفاف نیست؛ زیرا مقداری از دانه های سیاه ملانین از بخش های دیگر چشم در آن رها شدهاند.جسم مژگانی به شکل حلقه ای دور محل استقرار عدسی قرار دارد.

🔶درون این حلقه، عنبیه قرار دارد که نازک تر و شامل ماهیچه های صاف حلقوی (تنگ کنندۀ مردمک) و شعاعی (گشادکنندۀ مردمک) است.سوراخ وسط عنبیه همان مردمک است. جسم مژگانی و عنبیه به آسانی جدا میشوند و قرنیه شفاف و برآمده دیده میشود.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰بیماریهای چشم
 برای دیدن درست اجسام، قرنیه، عدسی و کرۀ چشم باید شکل ویژهای داشته باشند، تا پرتوهای نور به طور دقیق روی شبکیه متمرکز شوند.

⚜️نزدیک بینی و دوربینی:در افراد نزدیک بین، کرۀ چشم بیش از اندازه بزرگ است و پرتوهای نور اجسام دور، در جلوی شبکیه متمرکز میشوند. در نتیجه فرد، اجسام دور را واضح نمیبیند. (پرتو های نور اجسام نزدیک بر روی شبکیه متمرکز می شوند)در فرد دوربین، کرۀ چشم از اندازۀ طبیعی کوچکتر است و پرتوهای نور اجسام نزدیک در پشت شبکیه متمرکز میشوند و فرد این اجسام را واضح نمیبیند. (پرتو های نور اجسام دور بر روی شبکیه متمرکز می شوند)

⚜️آستیگماتیسم: اگر سطح عدسی یا قرنیه کامال کروی و صاف نباشد، پرتوهای نور به طور نامنظم به هم میرسند و روی یک نقطۀ شبکیه متمرکز نمیشوند. در نتیجه تصویر واضحی تشکیل نمیشود. در این حالت، چشم دچار آستیگماتیسم است. برای اصلاح دید این فرد از عینکی استفاده می کنند که عدسی آن عدم یکنواختی انحنای قرنیه یا عدسی را جبران میکند.

⚜️پیر چشمی: با افزایش سن، انعطاف پذیری عدسی چشم کاهش پیدا میکند و تطابق دشوار می شود. این حالت را پیر چشمی میگویند که به کمک عینکهای ویژه اصلاح میشود.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰شنوایی و تعادل
  🔶گیرنده های مکانیکی درون گوش، در شنیدن و حفظ تعادل بدن نقش دارند. این گیرندهها در کدام بخشهای گوش قرار گرفتهاند؟ )در گوش درونی: حلزون گوش و مجاری نیم دایره( همانطور که آموختهاید، گوش از سه بخش بیرونی، میانی و درونی تشکیل شده است.

⚜️ساختار گوش: لالۀ گوش و مجرای آن بخش بیرونی گوش را تشکیل میدهند. لالۀ گوش امواج صوتی را جمع آوری و مجرای شنوایی، آنها را به بخش میانی منتقل میکند. موهای کرک مانند درون مجرا و موادی که غده های درون مجرا ترشح میکنند.انتهای مجرا و بخشهای میانی و درونی گوش را استخوان گیجگاهی حفاظت میکند.

🔶پردۀ صماخ در انتهای مجرای شنوایی و بین گوش بیرونی و میانی قرار دارد. گوشی میانی محفظۀ استخوانی پر از هواست. درون گوش میانی و پشت پردۀ صماخ سه استخوان کوچک چکشی، سندانی و رکابی، به ترتیب قرار دارند و به هم مفصل شده اند. همان طور که در شکل زیر میبینید، بخشی به نام شیپوراستاش، حلق را به گوش میانی مرتبط میکند.

🔶هوا از راه این مجرا به گوش میانی منتقل میشود، تا فشار آن در دو طرف پردۀ صماخ یکسان شود و پرده به درستی بلرزد. گوش درونی از دو بخش حلزونی و دهلیزی تشکیل شده است. بخش حلزونی در شنوایی و بخش دهلیزی در تعادل نقش دارد

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰تبدیل صدا به پیام عصبی
  🔶امواج صوتی پس از عبور از مجرای شنوایی، به پردۀ صماخ برخورد می کنند و آن را به ارتعاش درمیآورند. دستۀ استخوان چکشی روی پردۀ صماخ چسبیده و با ارتعاش آن میلرزد و استخوان های سندانی و رکابی را نیز به ارتعاش درمیآورد. کف استخوان رکابی طوری روی دریچه ای به نام دریچۀ بیضی قرار گرفته است که لرزش آن، دریچه را میلرزاند.

🔶این دریچه پرده ای نازک است که در پشت آن، بخش حلزونی گوش قرار دارد. بخش حلزونی را مایعی پر کرده است. لرزش دریچۀ بیضی، مایع درون حلزون را به لرزش درمیآورد. در بخش حلزونی یاخته های مژکداری قرار دارند که مژکهایشان با پوششی ژلاتینی تماس دارند. یاخته های مژکدار در دیواره یکی از سه حفره حلزون گوش(کوچکترین) قرار داشته و مژک های آنها با ژلاتین و مایع اطراف در تماس اند.

🔶این یاخته ها، گیرنده های مکانیکی اند که با لرزش مایع درون بخش حلزونی، مژکهای آنها خم میشود. در نتیجه کانال های یونی غشای آنها باز و این یاخته ها تحریک میشوند. در نتیجه بخش شنوایی عصب گوش پیام عصبی ایجاد شده را به مغز میبرد.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰حفظ تعادل
  🔶در بخشی دهلیزی گوش داخلی سه مجرای نیم دایره ای شکل عمود بر هم (در سه جهت فضا) وجود دارد که یاختههای مژکدار حس تعادل درون آنها قرار گرفتهاند. حرکت سر، این یاختهها را تحریک میکند. شکل مقابل یاخته های گیرندۀ تعادل در یک مجرای نیم دایره را نشان میدهد.

🔶درون مجاری نیم دایره از مایعی پر شده است و مژک های یاخته های گیرنده نیز درمادهای ژلاتینی قرار دارند. (مژک های این یاخته برخالف یاخته های مژکدار حلزون گوش با مایع اطراف تماس ندارند). با چرخش سر، مایع درون مجرا به حرکت در میآید و مادۀ ژلاتینی را به یک طرف خم میکند.

🔶مژکهای یاخته های گیرنده، خم و این گیرنده ها تحریک میشوند. آکسون یاخته های عصبی حسی که شاخۀ دهلیزی(تعادلی) عصب گوش را تشکیل میدهند، پیام را به مغز و بویژه مخچه میبرند و آن را از موقعیت سر آگاه میکنند. برای حفظ تعادل بدن، مغز از گیرنده های دیگر مانند گیرنده های وضعیت نیز پیام دریافت می کند.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰بویایی
  🔶گیرندههای بویایی در سقف حفره بینی قرار دارند. (این گیرنده ها یاخته های عصبی اند که دندریت هایشان زایدهدار است.) مولکول های بودار هوای تنفسی این یاخته ها را تحریک میکنند. این سلول ها در بین سلول های پوششی استوانه ای قرار گرفته اند. این یاخته ها پیام های بویایی را به لوب های (پیاز های) بویایی مغز میبرند. پیام بویایی سرانجام به قشر مخ ارسال میشود

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰چشایی
  🔶در دهان و برجستگیهای زبان جوانه های چشایی و درون این جوانه ها گیرندههای چشایی قرار گرفته اند. ذرههای غذا در بزاق حل میشوند و یاخته های گیرندۀ چشایی را تحریک میکنند. انسان پنج مزۀ اصلی شیرینی، شوری، ترشی، و تلخی و مزۀ اومامی را احساس می کند.

🔶اومامی، کلمه ای ژاپنی به معنای لذیذ است که برای توصیف یک مزۀ مطلوب که با چهار مزۀ دیگر تفاوت دارد، به کار میرود، اومامی مزۀ غالب غذاهایی است که آمینواسید گلوتامات دارند، مانند عصارۀ گوشت. حسّ بویایی در درک درست مزۀ غذا تأثیر دارد؛ مثالا وقتی سرماخورده و دچارگرفتگی بینی شدهایم، مزۀ غذاها را به درستی تشخیص نمیدهیم.

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

🔰گپردازش اطلاعات حسی
  🔶با وجود یکسان بودن ماهیت پیام عصبی که از گیرندههای گوناگون بدن به دستگاه عصبی مرکزی میرسند، مغز آنها را به شکل های متفاوتی مانند صدا، تصویر، یا مزه تفسیر میکند؛ چون پیامهایی که هر نوع از گیرنده های حسی ارسالی میکنند، به بخش یا بخش های ویژهای از دستگاه عصبی مرکزی و قشر مخ وارد میشوند.

🔶شکل زیر مسیر ارسال پیامهای بینایی را نشان میدهد. چلیپای(کیاسمای) بینایی که در فعالیت تشریح مغز آن را مشاهده کردید، محلی است که بخشی از آکسون های عصب بینایی یک چشم (داخلی ها) به نیمکرۀ مخ مقابل میروند. پیامهای بینایی سرانجام به لوب های پس سری قشر مخ وارد و در آنجا پردازش میشوند. پیام های بینایی قبل از رسیدن به قشر مخ از بخش های دیگری از مغز مانند تالاموس می گذرند

🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷

نکات کنکوری:

بینایی

📌کره چشم در حفره استخوانی کاسه چشم قرار دارد. در بخش میانی استخوان کاسه چشم بافت استخوانی اسفنجی وجود دارد درون حفرات  بافت استخوانی اسفنجی مذکور مملو از مغز قرمز(افتی نرم) میباشد

📌هر استخوان از بافت استخوانی اسفنجی (تیغه های استخوانی نامنظم) و متراکم(تیغه استخوانی منظم + سامانه هاورس) تشکیل شده است

📌ماهیچه اسکلتی زیر نظر دستگاه عصبی پیکری فعالیت میکند

📌هر یاخته ماهیچه اسکلتی چند هسته ، توالی سارکومری ، تارچه ، نوار تیره و روشن ، پروتئینهای انقباضی و…دارد و زیر نظر دستگاه عصبی پیکری فعالیت میکند

بینایی (ساختار کره چشم)

📌خارجیترین لایة کرة چشم از صُلبیّه و قرنیّه تشکیل شده است صلبیّه پردهای سفیدرنگ، محکم و قرنیه پردة شفاف جلوی چشم است

📌لایة میانی چشم شامل مَشیمیّه، جسم مژگانی و عنبیّه است

📌مشیمیّه لایه ای رنگدانه دار و پر از مویرگهای خونی است

📌جسم مژگانی، حلقهای بین مشیمیّه و عنبیّه و شامل ماهیچههای مژگانی است 

📌عنبیّه بخش رنگین چشم در پشت قرنیه است که در وسط آن، سوراخ مردمک قرار دارد 

📌دو گروه ماهیچه صاف عنبیّه، مردمک را (در نور زیاد) تنگ و(نور کم) گشاد میکنند ماهیچههای تنگ کننده(ماهیچه حلقوی) را اعصاب اراسمپاتیک و ماهیچه های گشادکننده (ماهیچه شعاعی) را اعصاب سمپاتیک عصبدهی میکنند

📌صلبیه ، مشیمیه و شبکیه دارای رگهای خونی هستند 

📌تنظیم قطر عدسی توسط جسم مژگانی(لایه میانی) صورت می گیرد

📌عدسی چشم همگرا، انعطافپذیر و با رشته هایی به نام تارهای آویزی به جسم مژگانی متصل است (تغییر قطر عدسی توسط ماهیچههای مژگانی)

📌ماهیچه های جسم مژگانی و ماهیچه های عنبیه(شعاعی و حلقوی) صاف (دوکی شکل + تکهستهای + غیرارادی + تحت کنترل دستگاه عصبی خودمختار)هستند

📌ماهیچه های مژکی و عنبیه صاف بوده و تحت کنترول دستگاه عصبی خود محتار هستند

📌شبکیه داخلیترین لایة چشم است که گیرندههای نوری یعنی یاختههای مخروطی و استوانهای و نیز یاختههای عصبی در آن قرار دارند

📌درون گیرندههای نوری ماده حساس به نور وجود دارد

📌صلبیه در نزدیک عصب بینایی قطورتر از سایر بخش هاست

📌ماهیچه مژکی(بخشی از لایه میانی) به تارهای آویزی اتصال دارد

📌در شبکیه سرخرگ و سیاهرگ (منشعب) وجود دارد. در دیواره سرخرگ و سیاهرگ ، ماهیچه صاف (دوکی شکل + تک هسته ای) وجود دارد. بنابراین در شبکیه ماهیچه صاف وجود دارد

📌 قرنیه ، عدسی ، عنبیه ، ماهیچه مژکی و تارهای آویزی با زلالیه در تماس هستند 

📌مشیمیه در بعضی از بخشهای خود ضخیمتر است 

📌شبکیه (نقطه کور + لکه زرد) ماهیچه مژکی ، بخشی از مشیمیه ، عدسی و تارهای آویزی ، در تماس با زجاجیه هستند

📌 مایعی شفاف به نام زلالیه فضای جلوی عدسی چشم را پر کرده است که از مویرگها ترشح میشود زلالیه مواد غذایی و اکسیژن را برای عدسی و قرنیه (نهه عنبیه + نههه ماهیچه مژکی) فراهم و مواد دفعی آنها را جمع آوری میکند و به خون میدهد مادهای ژلهای و شفاف به نام زجاجیه در فضای پشت عدسی قرار دارد که شکل کروی چشم را حفظ میکند

📌 عدسی مستقیما توسط زلالیه تغذیه میشود

📌مشیمیه ، عنبیه و ماهیچه مژکی مستقیما توسط خون تغذیه میشوند

📌شبکیه مستقیما توسط خون تغذیه میشود

📌 عدسی ، ماهیچه مژکی ، زجاجیه و زلالیه با تارهای آویزی در تماس هستند (نهه صلبیه)

📌مشیمیه و زجاجیه در تماس با شبکیه هستند

📌  شبکیه با ماهیچه مژکی در تماس نیست (تارهای آویزی ، عنبیه ، مشیمیه ، زلالیه و زجاجیه ، با ماهیچه مژکی در تماس هستند)

📌قرنیه با آنزیم لیزوزیم (نخستین خط دفاع غیر اختصاصی) در تماس است 

📌یاخته های ماهیچه مژکی و ماهیچه های عنبیه با پایانه آکسونی نورونهای خودمختار سیناپس (مجاورت) دارند

📌در یاختههای گیرنده نوری شبکیه اثر نور به پیام عصبی تبدیل میشود 

📌یاخته های صلبیه تک هسته ای هستند

📌جسم مژگانی ، حلقهای بین مشیمیه و عنبیه است (هر سه جزء لایه میانی هستند)

📌مواد دفعی شبکیه توسط مایع بین سلولی(نههه زلالیه) وارد مویرگهای خونی میشود

📌در هر سه لایه چشم گلبول قرمز (یاخته کروی از دو طرف فرو رفته) وجود دارد

📌شکست پرتوهای نور ورودی توسط قرنیه و عدسی رخ میدهد (نههه لایه میانی و لایه داخلی چشم)

📌سرخرگ (خون روشن) پس از عبور از عصب بینایی وارد شبکیه شده و به انشعابات باریکتری تبدیل میشود (سیاهرگ(خون تیره) شبکیه خودت بررسی کن)

📌در قرنیه ، عدسی ، زلالیه و زجاجیه ، گلبول قرمز ، مویرگ و رگ خونی وجود ندارد 

📌در پشت چشم ، از امتداد صلبیه ، بافت پیوندی عصب بینایی تشکیل شده است 

📌در یاختههای ماهیچه ای(عنبیه و مژکی) از اتصال گلوکزها به کدیگر (طی سنتز آبدهی) گلیکوژن (نوعی پلیساکارید) و آب ایجاد میشود

📌یاخته های زنده در انسان برای انواعی از پیکهای شیمیایی گیرنده دارند 

📌در محل اتصال عصب بینایی به چشم ، صلبیه چشم را نپوشانده است 

📌در عصب بینایی آکسونهای بلند میلیندار ، امتداد صلبیه و رگهای خونی (تیر و روشن)  وجود دارد اما مشیمیه وجود ندارد 

📌آکسونهای بلند شبکیه ، پیام بینایی را از طریق عصب بینایی به کیاسمای بینایی وارد میکنند 

بینایی (اثر نور بر شبکیه)

📌نور از4  بخش شفاف عبور کرد

📌پرتوهای نور از قرنیه میگذرند و به علّت انحنای آن همگرا میشوند این پرتوها از زلالیه، سوراخ مردمک، عدسی و زجاجیه عبور میکنند عدسی، پرتوهای نور را روی شبکیه و گیرندههای نوری آن متمرکز میکند

📌عدسی جزء هیچکدام از لایه های چشم نیست

📌یاخته های استوانهای در نور کم و یاختههای مخروطی در نور زیاد تحریک میشوند

📌گیرندههای مخروطی، تشخیص رنگ جزئیات اجسام را امکان پذیر می کنند.

📌میزان ماده حساس به نور در یاختههای استوانهای بیشتر از یاختههای مخروطی است

📌بخشی از شبکیه را که در امتداد محور نوری کره چشم قرار دارد، لکة زرد مینامند. این بخش در دقت و تیزبینی اهمیت دارد؛ زیرا گیرنده های مخروطی در آن فراوان ترند  

📌اکسون (نههه دندریت) یاخته های عصبی، عصب بینایی را تشکیل میدهند که پیام های بینایی را ابتدا به کیاسمای بینایی ، سپس تالاموسها و در نهایت قشر لوب پسسری در مخ (مغز) میبرند. محل خروج عصب بینایی از شبکیه، نقطة کور نام دارد

📌در لکه زرد میزان یاختههای مخروطی فراوانتر است 

📌میزان ماده حساس به نور در یاخته های استوانهای بیشتر از یاختههای مخروطی است. بنابراین میزان حساسیت یاخته های مخروطی به نور کمتر از یاخته های استوانهای است

📌محل لکه زرد در شبکیه به صورت فرورفتگی است 

📌ویتامین A محلول در چربی بوده توسط مویرگ های لنفی درروده باریک  برای ساخت مادة حساس به نور لازم است جذب میشود.

📌با برخورد نور به شبکیه، ابتدا مادة حساس به نور، درون گیرنده های نوری (استوانه ای و مخروطی- نههه نورونها) تجزیه میشود و سپس واکنشهایی را به راه میاندازد که در نهایت به ایجاد پیام عصبی منجر میشود

📌با اثر سمپاتیک بر یاخته های ماهیچه شعاعی عنبیه (نههه مژکی) قطر مردمک افزایش یافته و میزان نور بیشتری وارد چشم میشود در این شرایط گیرنده های نوری بیشتری تحریک میشوند و دقت و تیزبینی افزایش مییابد

📌اگر ماهیچه حلقوی تحریک شود ، قطر مردمک کاهش یافته و نور کمتری وارد چشم میشود در این حالت گیرندههای نوری کمتری تحریک میشوند

📌 وظیفه نورون حسی شبکیه خارج کردن پیام بینایی از چشم و وارد کردن آن به مغز است 

📌در گیرنده مخروطی نسبت به یاخته استوانهای ، طول آکسون بیشتر است 

📌نورونهای شبکیه ماده حساس به نور ندارند. در یاختههای مخروطی و استوانهای ، ماده حساس به نور در یکی از دو سمت یاخته (خش دندریتی) قراردارد

📌در یاخته استوان های محل قرارگیری ماده حساس به نور ساختار غشایی پهن و هماندازه است در یاخته مخروطی محل قرارگیری ماده حساس به نور ساختار غشایی بوده که هرچی از انتهای دندریت دور شویم اندازه این ساختارها بزرگتر و پهنتر میشود

📌در یاخته مخروطی  بخش انتهایی و کوچکی از دندریت دارای ماده حساس به نور است در یاخته استوانه ای تقریبا نیمی از دندریت دارای ماده است

📌ماده حساس به نور در دندریت است نههه جسم سلولی (نزدیک هسته) 

📌دندریت گیرنده های نوری انشعابدار نیست 

📌در یاخته استوانه ای طول و قطر دندریت بیشتر از آکسون است 

📌در تمام نورونها و گیرندههای نوری ، تولید پیام عصبی میتواند در اثر محرک هم صورت بگیر در لکه زرد تعداد گیرنده های مخروطی فراوانتر است

📌در نقطه کور گیرندههای نوری استوانهای و مخروطی وجود ندارد اما نورون وجود دارد 

📌آدر گیرندههای نوری دندریت قطورتر از آکسون میباشد 

📌مجموع های (نه هر آکسون به صورت مجزا) از آکسونهای بلند خارج شده از چشم توسط بافت پیوندی متراکم (حاصل از امتداد صلبیه) وشانیده شده و عصب بینایی تشکیل میشود

📌بعضی از آکسونهای عصب بینایی در مجاور رگهای خونی هستند و تعداد بیشتر آنها با فاصله از رگ های خونی قرار گرفته اند 

📌 مایع مترشحه از مویرگ ، وارد فضای بین یاختهها شده و به یاختهها مواد غذایی و اکسیژن میرساند و مواد دفعی آنها را دریافت میکند

📌 انواع مایع های مترشحه از مویرگ :

مایع بین سلولی + مایع مغزی نخاعی + زلالیه و

📌 تمام یاخته های زنده توانایی تولید ATP (نوعی انرژی) دارند

📌 نورونها ، ماهیچه ها و…. برای انواعی از پیکهای شیمیایی (هورمونها+….) دارای گیرنده هستند .

تطابق

📌 با تغییر همگرایی عدسی چشم، میتوان اجسام دور و نزدیک را واضح دید هنگام دیدن اشیای نزدیک، با انقباض ماهیچههای مژگانی، عدسی ضخیم میشود. وقتی به اشیای دور نگاه میکنیم با استراحت این ماهیچهها، عدسی باریکتر میشود. به این ترتیب، تصویر در هر حالت روی شبکیه تشکیل میشود

📌 ماهیچه مژکی وظیفه تغییر قطر عدسی را برعهده دارد (تطابق) – ماهیچههای عنبیه(حلقوی + شعاعی) وظیفه تغییر قطر مردمک (وظیفه تغییر قطر مردمک) را برعهده دارند

📌 تارهای آویزان از جنس بافت پیوندی بوده و ماهیچه نیستند پس توانایی انقباض ندارند

📌 ناقل عصبی توسط اندامک و آنزیمهایی با صرف انرژی زیستی ساخته میشود اما دومی ربطی به آنزیم ندارد

📌عنبیه مسئول تنظیم نور ورودی به چشم است نههه ماهیچه مژکی

📌 ماهیچه ها و غدد با پایانه آکسونی نورونهای دستگاه عصبی حرکتی (نه حسی) سیناپس دارند

بیماریهای چشم

📌 نزدیک بینی : کره چشم بزرگتر از مقدار طبیعی + حجم زجاجیه بیشتر از مقدار طبیعی + تشکیل تصویر اشیای دور در جلوی شبکیه + تشکیل تصویر اشیای نزدیک روی شبکیه + دیدن تصویر اشیای نزدیک واضح + دیدن تصویر اشیای دور ناواضح+ اصلاح دید با عدسی واگرا

📌 دور بینی : کره چشم کوچکتر از مقدار طبیعی + حجم زجاجیه کمتر از مقدار طبیعی + تشکیل تصویر اشیای نزدیک در پشت شبکیه + تشکیل تصویر اشیای دور روی شبکیه + دیدن تصویر اشیای نزدیک ناواضح + دیدن تصویر اشیای دور واضح+ اصلاح دید با عدسی همگرا

📌 آستیگماتیسم : عدم صاف بودن سطح عدسی یا قرنیه + رسیدن پرتوهای نور به صورت نامنظم + عدم تمرکز پرتوهای نور بر روی یک نقطه از شبکیه + عدم تشکیل تصویر واضح (دور و نزدیک) + اصلاح دید به کمک عینکی که عدم یکنواختی انحنای قرنیه و عدسی را جبران میکند

📌 پیر چشمی : بروز در سن بالا + کاهش انعطافپذیری عدسی چشم + کاهش میزان تطابق + دیدن تصاویر دور واضح + دیدن تصاویر نزدیک ناواضح + اصلاح دید به کمک عینکهای ویژه

 📌 در پیر چشمی قدرت انقباض ماهیچه مژکی کاهش نمییابد

 📌 در پیر چشمی میزان انعطافپذیری عدسی افت میکند. نه قرنیه

📌 در پیر چشمی ناقل عصبی ترشح میشود اما انعطاف پذیری عدسی کاهش یافته است

 📌 در فرد نزدیک بین تصاویر اجسام دور ناواضح دیده میشود فرد دور بین تصاویر نزدیک را ناواضح میبیند در آستیگماتیسم تصویر ناواضح تشکیل میشود

📌 عدسی سبب اصلاح دید میشود نه درمان

📌 در آستیگماتیسم تصاویر (دور+ زدیک) ناواضح تشکیل میشود

📌 مقدار زجاجیه بیشتر از زلالیه است

📌 آستیگماتیسم در این بیماری برای اصلاح دید این فرد از عینکی استفاده میکنند که عدسی آن عدم یکنواختی انحنای قرنیه یا عدسی را جبران میکند

فعالیت (تشریح چشم)

📌 برای تشخیص بالا و پایین چشم ، فاصله عصب بینایی تا قرنیه را در نظر بگیرید. سطحی از کره چشم که در آن فاصله عصب بینایی تا روی قرنیه بیشتر است ، سطح بالایی چشم و سطح دیگر ، سطح پایینی آن است

📌 هنگامی که سطح بالایی چشم روبه بالا است ، قرنیه به شکل تخممرغی دیده میشود و بخش پهنتر آن به سمت بینی و بخش باریکتر آن به سمت گوش است

📌 عصب بینایی پس از خروج از چشم به سمت مخالف خم شده و به سمت کیاسمای بینایی امتداد مییابد (عصب بینایی چشم چپ به سمت راست و عصب بینایی چشم راست به سمت چپ خم میشود)

📌 شبکیه دارای یاخته های عصبی (نورون + مخروطی + استوانهای) و یاخته های غیر عصبی (بافت پوششی + پیوندی + ماهیچه صاف) 

📌 منشا اولیه زلالیه خون (نوعی بافت پیوندی) است

📌 جسم مژگانی به شکل حلقه ای (نه حلقه هایی) دور محل استقرار عدسی قرار دارد درون این حلقه ، عنبیه  قراردارد

📌 عنبیه نسبت به جسم مژگانی نازکتر است. عنبیه شامل ماهیچه های صاف حلقوی (تنگ کننده مردمک) و شعاعی (گشاد کننده مردمک) است

📌 در فرد آستیگماتیسم ، پرتوهای نوری به شبکیه میرسند اما تصویر واضح ایجاد نمیشود

📌 عنبیه با جسم مژگانی در تماس است – عنبیه با عدسی و تارهای آویزی در تماس نیست

📌 عنبیه در جلوی عدسی  قرار داشته و در تماس با زلالیه است نه زجاجیه

📌 عدسی ، قرنیه ، عنبیه ، تارهای آویزی و ماهیچه مژکی ، در تماس با زلالیه هستند

📌 یاختههای ماهیچه صاف (دوکی شکل و تک هستهای) عنبیه و جسم مژگانی حت کنترل دستگاه عصبی خودمختار بوده و غیرارادی هستند

📌 پیام بینایی در نقطه کور گرد هم آمده و توسط عصب بینایی به سمت مغز فرستاده میشود

📌 قرنیه قبل از عدسی قبل از زجاجیه سبب همگرایی پرتوهای نور میشود عصبی تبدیل نمیشود 

📌 ماهیچه های اسکلتی حرکت دهنده کره چشم – یاخته ماهیچه اسکلتی چند هستهای و تحت کنترل دستگاه عصبی پیکری است

📌 ماهیچههای عنبیه ، صاف بوده و تحت کنترل دستگاه عصبی خودمختار(ناآگاهانه و غیر ارادی)هستند

📌 ماهیچه مژکی در تطابق نقش دارد

📌 قرنیه ، عدسی ، زلالیه و زجاجیه ، شفاف بوده و مویرگ خونی ندارند 

📌 قرنیه و عدسی احتیاجات خود را از زلالیه تامین کرده و مواد دفعی خود را به زلالیه وارد میکنند ویتامین A برای ساخت (نه تجزیه) ماده حساس به نور مصرف میشود 

📌 در فرد مبتلا به نزدیک بینی ، تصویر اشیای دور در جلوی شبکیه تشکیل میشود

📌در فرد مبتلا به پیر چشمی ، تصاویر اشیای نزدیک در پشت شبکیه تشکیل میشود (مانند فرد مبتلا به دور بینی)

📌زجاجیه شفاف بوده و خون و رگ ندارد

📌 در فرد مبتلا MS ارسال پیام عصبی به درستی انجام نمیشود و میتواند سبب اختلال در بینایی و حرکت ، بیحسی و لرزش شود 

📌 جسم مژگانی با شبکیه در تماس نیست

📌 زجاجیه شکل کروی چشم را حفظ میکند

📌 جسم مژگانی به شکل حلقهای دور محل استقرار عدسی قرار دارد. درون این حلقه عنبیه قرار دارد ماهیچه شعاعی عنبیه در نور کم قطر مردمک را زیاد میکند ماهیچه حلقوی عنبیه در نور زیاد قطر مردمک را کم میکند جسم مژگانی در تغییر قطر عدسی فعالیت میکند

📌 یاخته های زنده در بدن انسان برای انواعی از پیک شیمیایی گیرنده دارند

📌 مواد دفعی عدسی و قرنیه توسط زلالیه وارد خون میشود

📌 عدسی ، قرنیه ، عنبیه ، ماهیچه مژکی در تماس با زلالیه هستند

📌 شبکیه (که زرد ، نقطه کور) تارهای آویزی ، عدسی ، ماهیچه مژکی در تماس با زجاجیه هستند

📌 تارهای آویزی و عدسی ، ماهیچه ندارند پس با نورون سیناپس تشکیل نمیدهند

شنوایی و تعادلی (ساختار گوش)

📌 استخوان گیجگاهی : پهن + بخش بیرونی بافت استخوانی متراکم(دارای سامانه هاورس و تیغههای استخوانی منظم) +بخش میانی بافت استخوانی اسفنجی(تیغه های استخوانی نامنظم ، دارای حفراتی با قطر متفاوت ، مملو از مغز قرمز و بافتی نرم ، محل بلوغ لنفوسیت B دارای انواعی از یاخته های بنیادی لنفوئیدی و میلوئیدی ، تولید مگاکاریوسیت و انواعی از یاختههای خونی و گرده )

📌 بخش ابتدایی مجرا و لاله گوش توسط استخوان گیجگاهی محافظت نمی شود

📌 لالة گوش امواج صوتی را جمع آوری مجرای شنوایی، آنها را به بخش میانی منتقل میکند موهای کرک مانند درون مجرا و موادی که غدههای (برونریز) درون مجرا ترشح میکنند، نقش حفاظتی دارند. انتهای مجرا و بخشهای میانی و درونی گوش را استخوان گیجگاهی حفاظت میکند

📌 پرده صماخ نسبت به مجاری نیمدایرهای(بخش دهلیز) و عصب تعادلی درسطح پایین تری قرار گرفته است

📌 پرده صماخ (نفوذ ناپذیر نسبت به هوا) و در انتهای مجرای شنوایی و بین گوش بیرونی و میانی قرار دارد. بخشی به نام شیپور استاش، حلق را به گوش میانی مرتبط میکند هوا از راه این مجرا به گوش میانی منتقل میشود، تا فشار آن در دو طرف پردة صماخ یکسان شود و پرده به درستی بلرزد

📌 پرده صماخ از مرکز خود به بخش باریکتر استخوان چکشی اتصال یافته است

📌 در گوش بیرونی و شیپور استاش ، هوا وجود دارد

📌 گوش میانی محفظة استخوانی پر از هواست (ساختار قیفی شکل ) سه استخوان کوچک  چکشی سندانی و رکابی، به ترتیب قرار دارند و به هم مفصل شدهاند – استخوان چکشی از یک سو به پرده صماخ و از سوی دیگر به استخوان سندانی (نوعی استخوان کوچک) اتصال یافته است

📌 ترتیب استخوانهای کوچک در گوش میانی : استخوان چکشی – استخوان سندانی – استخوان رکابی

📌بخشی از شیپور استاش که به حلق نزدیکتر است ، توسط استخوان محافظت نمیشود

📌 بخش باریک استخوان سندانی با رکابی (در عقب گوش میانی) تشکیل مفصل داده است

📌شیپور استاش مورب است و سبب انتقال هوا بین گوش میانی و حلق میشود (جابهجایی دو طرفه هوا)

گوش درونی از دو بخش حلزونی و دهلیزی تشکیل شده است. بخش حلزونی در شنوایی و بخش دهلیزی (مجاری نیمدایره ای) در تعادل نقش دارد

 📌 استخوانهای کوچک ارتعاش دریافت میکنند نههه پیام عصبی استخوان چکشی توسط رشتهای از جنس بافت پیوندی به سقف حفره گوش میانی اتصال یافته است

📌 استخوان رکابی نسبت به حلزونی گوش به پرده صماخ نزدیکتر است عصب تعادلی بالاتر از عصب شنوایی است

📌 بخش دهلیزی گوش درونی (مجاری نیمدایرهای) بالاتر از بخش حلزونی گوش قرار دارد (حلزونی و مجاری نیمدایرهای جزء گوش درونی هستند نه گوش میانی)

📌 زاویه بین پرده صماخ و مجرای شنوایی 90 درجه نیست

📌 دریچه بیضی نسبت به بخش باریک (پایین) استخوان چکشی به مجاری نیمدایرهای نزدیکتر است

📌 دریچه بیضی نسبت به دسته استخوان چکشی (بخش باریک استخوان چکشی – محل اتصال استخوان چکشی به پرده صماخ) بالاتر است میانی در تماس است

📌 بخش دهلیزی (مجاری نیمدایره) به بخش حلزونی اتصال دارد –  در هر دو گیرندههای مکانیکی (یاختههای مژکدار) وجود دارند

📌 در گوش درونی دو بخش وجود دارد : خش شنوایی (حلزونی) + بخش تعادلی (مجاری نیمدایره) – در گوش درونی دو نوع پیام حسی (شنوایی +تعادلی) تعادلی) تشکیل میشود

📌 عصب شنوایی تعادلی از گوش درونی  (نه میانی) خارج شده و به سمت مغز میرود

شنوایی و تعادل (تبدیل صدا به پیام عصبی)  

📌 در بخش حلزونی پیام عصبی شنوایی ایجاد میشود

📌 شاخه های عصب شنوایی نسبت به شاخههای عصب تعادلی – عصب شنوایی پایین تر از عصب تعادلی استاستخوان رکابی و کف آن در گوش میانی قرار دارد نه در گوش درونی

📌 پشت دریچه بیضی حلزونی گوش و در جلوی آن کف استخوان رکابی وجود داردسه مجرای حلزونی گوش مملو از مایع هستند اما مجرای میانی قطری کمتر از سایرین دارد

📌 فقط مجرای میانی (مجرایی با قطر کمتر) دارای گیرندههای مکانیکی (یاخته های مژکدار) است سایرین گیرنده مکانیکی ندارند

📌 گیرندههای مکانیکی در حلزونی گوش مژکهایی دارند. این یاختهها توسط مژکهای خود با ماده ژلاتینی تماس دارند در حلزونی گوش ، بخشهایی از (نهه تمام) مژکها با ماده ژلاتینی در تماس است

📌 ماده ژلاتینی سلول ، بافت ، ساختارهای سلولی ، فرایندهای یاختهای ، رونویسی ، همانندسازی ، دنا ، رنا ، ترجمه ،  و پروتئین سازی ، تولید و مصرف ATP وندارد

📌 بافت های پوششی به یکدیگر متصل بوده و فضای بین یاختهای اندکی دارند

📌 بافت پوششی مژک ندارند و به رشته عصبی متصل نیستند (گیرندههای مکانیکی از سمت بالا به مژکهایی متصل بوده و از قاعده خود با رشته یا رشتههای عصبی در ارتباط است)

📌 بافت پوششی اطراف گیرنده  با ماده ژلاتینی در تماس نیست

📌 یاخته بافت پوششی گیرنده نیست و نمیتواند اثر محرک رابه پیام عصبی تبدیل کند

📌 یاخته های پوششی که در نزدیکی گیرندههای مکانیکی هستند شکل و اندازه متنوعی دارند ولی همگی تک هستهای هستند

📌 یاخته های بافت پوششی تک لایه از زیر با غشای پایه و از سطح جلویی با مایع درون حلزونی گوش در تماس هستند

📌 برخی از یاخته های بافت پوششی و یاختههای استخوانی با مایع درون حلزونی گوش و ماده ژلاتینی در تماس نیستند

📌 اجتماع جسم سلولی (بخشی متورم) نورونهای سازنده عصب شنوایی درون بخش استخوانی حلزونی قرار گرفته است

📌 عصب شنوایی اجتماع اکسونهایی بوده که پیام شنوایی را از جسم سلولی دور کرده و به سمت مغز میبرد

📌 بخش میانی استخوان حلزونی گوش دارای حفرههایی است      

📌 بخش استخوانی حلزونی گوش مثل لوله ای است که به دور خود پیچ خورده و درون آن سه لاین وجود دارد. استخوانی حلزونی گوش به درون مرکز لوله نفوذ نکرده است

📌 ماده ژلاتینی از یک سمت به دیواره مجرا متصل است و از سمت دیگر آزاد می باشد

📌 همه گیرندههای مکانیکی در گوش در مجاورت بافت پوششی (غیر عصبی) قرار دارند

📌 امواج صوتی پس از عبور از مجرای شنوایی، به پردة صماخ برخورد میکنند و آن را به ارتعاش در میآورند (در پرده صماخ پیام عصبی تولید نمیشود. محل تولید پیام عصبی شنوایی حلزونی گوش است)

📌 دستة استخوان چکشی روی پردة صماخ چسبیده، و با ارتعاش آن میلرزد و استخوان های سندانی و رکابی را نیز به ارتعاش در میآورد. کف استخوان رکابی طوری روی دریچه ای به نام دریچة بیضی قرار گرفته است که لرزش آن، دریچه را می لرزاند این دریچه پرده ای نازک است که در پشت آن، بخش حلزونی گوش قرار دارد. بخش حلزونی را مایعی پر کرده است لرزش دریچة بیضی، مایع درون حلزون را به لرزش درمی آورد(در حلزونی گوش لرزش مایع رخ میدهد نههه ایجاد جریان مایع)

📌 با ارتعاش استخوان رکابی و پرده دریچه بیضی ، ارتعاش به گوش میانی منتقل میشود نهه پیام عصبی(محل تولید پیام عصبی شنوایی گیرندههای مکانیکی در حلزونی گوش است)

📌 ابتدا لرزش مایع در حلزونی گوش سپس حرکت گیرنده ها به سمت ماده ژلاتینی و بعد خم شدن مژک ها و در نهایت ایجاد پیام عصبی و در بخش حلزونی یاختههای مژکداری قرار دارند که مژکهایشان با پوششی ژلاتینی تماس دارند این یاختهها، گیرنده های مکانیکی اند که با لرزش (نهه جریان) مایع درون بخش حلزونی، مژکهای آنها خم میشود کانالهای یونی غشای آنها باز(ایجاد پتانسیل عمل تغییر ناگهانی نفوذپذیری غشا به یون هایی) و این یاختهها تحریک میشوند(ایجاد پیام عصبی) در نتیجه بخش شنوایی عصب گوش پیام عصبی ایجاد شده را به مغز می برد

📌 در حین ایجاد پتانسیل عمل ، نفوذپذیری غشای گیرنده به یونهایی به طور ناگهانی تغییر کرده و سبب ایجاد پیام عصبی میشود(عبور ناگهانی یونها از عرض غشا توسط کانالهای دریچهدار (انتشار تسهیل شده) )

📌 پیام شنوایی به لوب گیجگاهی ارسال میشود نههه مخچه (ساختاری پشت ساقه مغز)

📌 دریچه بیضی به شنوایی ارتباط دارد نههه به مجاری نیم دایرهای

📌 از گوش میانی به گوش درونی ، ارتعاش منتقل میشود نههه پیام عصبی.

حفظ تعادل

📌 در بخش دهلیزی گوش داخلی سه مجرای نیمدایرهای شکل عمود برهم ( در سه فضا) وجود دارد. درون این مجاری مایع سیال ، روان و شفاف جای گرفته است

📌 مژک های بخش تعادلی از یک سمت خود به گیرنده مکانیکی متصل است و بقیه بخش های خود توسط ماده ژلاتینی احاطه شده است. (گیرنده های مکانیکی تعادلی و مژک های آنها با مایع درون مجاری نیم دایره در تماس نیستند.)

📌 گیرنده مکانیکی در گوش از یک سمت به مژکهایی اتصال یافته است و از سمت دیگر با رشته دندریتی در ارتباط است.

📌 در گوش بین گیرنده های مکانیکی فاصله وجود دارد. این فاصله توسط سلول پوششی ( غیر عصبی _ غیر گیرنده ای) پر شده است.

📌 یاخته های بافت پوششی تک لایه به مژک و رشته عصبی متصل نیست.

📌 گیرنده حسی و نورون توانایی تبدیل اثر محرک به پیام عصبی دارند.( بافت پوششی معمولی نمیتواند پیام عصبی تولید کند)

📌 یاخته های بافت پوششی مستقر بر غشای پایه هستند.

📌 همه ( نهه برخی) گیرنده های مکانیکی مژک داشته و از بخش پایینی خود با رشته دندریتی در ارتباط هستند.

📌 گیرنده های مکانیکی گوش با بخش دندریتی نورون حسی در ارتباط هستند.

📌 در محل حضور گیرنده های مکانیکی ، آرایش قرارگیری یاخته ها به گونهای است که ساختار گنبدی شکل ایجاد میشود.

📌 در زیر ساختار گنبدی شکل رشته های حسی دندریتی به یکدیگر متصل میشوند.

📌 عصب تعادلی در خارج از مجاری نیمدایره ایجاد میشود.( عصب تعادلی = اجتماع آکسون های بلند)

📌 در خارج از مجاری نیم دایره ، اجتماع جسم سلولی و اجتماع آکسون ها دیده میشود.( عصب تعادلی= اجتماع آکسو نهای بلند)

📌 مایع درون مجاری نیمدایره با گیرنده ها ، مژک ها ، رشته های عصبی و … در تماس نیست.

📌 گیرنده ها درون بخش متورم در پایین مجاری نیمدایره قرار دارند نههه در سرتاسر مجاری نیم دایرهای.

📌 جهت حرکت مایع و ماده ژلاتینی در یک راستا میباشد.

📌 گروهی از یاختههای پوششی( در تماس با مایع درون مجاری) نسبت به ساختار گنبدی( گیرنده ها + …..) در سطح پایین تری قرار دارند.

📌 یاخته های مژکدا ( گیرندههای مکانیکی) و ماده ژلاتینی در بخش پایینی مجاری نیم دایره که متورم است جای گرفته است نه سرتاسر مجاری نیم دایره .

📌 درون مجاری نیمدایره از مایعی پر شده است و مژکهای یاختههای گیرنده نیز در مادهای ژلاتینی قرار دارند. با چرخش سر، مایع درون مجرا به حرکت ( نهه لزش) درمیآید و مادة ژلاتینی را به یک طرف ( نهه طرفین) خم می کند.

📌 با چرخش سر، مایع درون مجرا به حرکت(نهه لرزش) در میآید و مادة ژلاتینی را به یک طرف (نهه طرفین) خم میکند.

📌 با خم شدن مژکهای گیرنده مکانیکی در بخش تعادل ، نفوذپذیری غشای گیرنده به یونهایی تغییر ناگهانی کرده و پیام عصبی ایجاد میشود.

📌 آکسون بلند(نهه دندریت) یاختههای عصبی حسّی که شاخة دهلیزی (تعادلی) عصب گوش را تشکیل میدهد، پیام را به مغز میبرند و آن را از موقعیت سر آگاه میکند

📌 اگر استخوانهای کوچک (چکشی + سندانی + رکابی) به حرکت در آیند ، در نهایت گیرندههای مکانیکی در حلزونی گوش(نهه مجاری نیمدایره) تحریک شده و پیام عصبی شنوایی ایجاد میشود و برای پردازش به لوبهای گیجگاهی فرستاده میشود.

📌 ارتعاش پرده صماخ ، استخوانهای کوچک ، پرده دریچه بیضی و لرزش مایع درون حلزونی ، همگی منجر به تحریک گیرندههای مکانیکی در بخش حلزونی گوش شده و پیام شنوایی ایجاد میشود. در این شرایط پیام تعادلی ایجاد نمیشود.

📌 گیرندههای مکانیکی در گوش به یکدیگر متصل نیستند و به یاختههای پوششی اتصال دارند.

📌 برای حفظ تعادل بدن، مغز از گیرندههای دیگر مانند گیرندههای وضعیت نیز پیام دریافت میکند.

📌 گیرنده شنوایی (و تمام گیرندههای حسی دیگر) محل تولید پیام عصبی هستند نه محل دریافت پیام عصبی.
📌 چشم ، گوش(تعادلی و شنوایی) بویایی و چشایی ، جزء حواس ویژه هستند نههه پیکری
📌 پیامهای شنوایی وارد مخچه نمیشوند.

📌 مژکهای بخش حلزونی با مایع درون حلزونی در تماس هستند. مژکهای بخش مجاری نیمدایره با مایع درون مجاری در تماس نیستند.

📌 گیرندههای مکانیکی مژک دار این گیرندهها در گوش لابهلای یاختههای پوششی بدون مژک قرار دارند.

📌 گیرندههای تعادلی پیام را به مخچه (ساختاری پشت ساقه مغز پوشیده شده توسط مننژ) ارسال میکنند.

📌 جریان مایع در مجاری نیمدایره رخ میدهد. در این حالت فقط پیام عصبی تعادلی به مغز فرستاده میشود.

📌 در بخش دهلیزی ابتدا مژکها خم شده و سپس باز شدن ناگهانی کانالهای یونی و ایجاد پیام عصبی رخ میدهد.

📌 لرزش استخوان رکابی سبب لرزش دریچه بیضی میشود.

بویایی

📌 در انتهای (نهه دو سمت) بخش دندریتی گیرنده بویایی زوائدی وجود دارد که با ماده مخاطی در تماس هستند و مولکولهای بودار به آنها اتصال می یابند.

📌 هر گیرنده بویایی یک دندریت کوتاه و یک آکسون بلند دارد. زوائد متصل به دندریت ، دارای اندازههای متنوعی هستند.

📌 در اطراف دندریت ، جسم سلولی و بخش ابتدایی آکسون ، یاختههای پوششی استوانهای شکل قرار دارد.

📌 جسم سلولی در گیرنده بویایی از یک سمت به دندریت کوتاه و از سمت مقابل به آکسون کمی بلند اتصال یافته است.

📌 آکسونهای چندین گیرنده بویایی (با پایانه آکسونی فراوان) با بخش دندریتی(با انشعابات فراوان و کوتاه) یک نورون از
پیاز بویایی تشکیل سیناپس داده است.

📌 در استخوان بین حفره بینی و پیازهای بویایی چندین مجرا وجود داشته که محل عبور آکسونهای گیرندههای بویایی هستند.

📌 بخش دندریتی نورونهای پیاز بویایی کوتاه بوده و انشعابات فراوانی دارد. اما طول آکسون بلندتر از دندریت است.

📌 هر چقدر انشعابات دندریت بیشتر باشد ، سیناپس بیشتری با یاختههای پیش سیناپسی تشکیل میدهد.

📌 در بخش متورم پیاز بویایی ، جسم سلولی و دندریتهای نورونهای پیاز بویایی اجتماع یافته است.

📌 در بخش باریک پیاز بویایی ، آکسونها از طول کنار یکدیگر قرار گرفته اند.

📌 پیاز بویایی زیر لوب پیشانی است و بخشی از آن محسوب نمیشود.

📌 گیرندههای بویایی و گیرندههای چشایی ، گیرندههای شیمیایی بوده که متعلق به حواس ویژه هستند.

📌 گیرندههای بویایی متعلق به حواس ویژه هستند.

📌 فضای بین گیرندههای بویایی با بافت پوششی(فضای بین یاختهای اندک + مستقر بر غشای پایه) پر شده است.

📌 در سقف حفره بینی یاخته های پوششی با ظاهری استوانهای دیده میشود این یاختهها بیشترین تعداد را داشته و از طول مجاور دندریت و جسم سلولی گیرندههای بویایی قرار گرفتهاند. هسته این یاختهها نسبت به هسته جسم یاختهای در سطح پایینتری قرار داشته و دور از غشای پایه (نزدیک ماده مخاطی) قرار دارند.


📌 تعدادی سلول پوششی با اندازهای کوچک (و تعداد کم) در سقف حفره بینی وجود دارد که با یاختههای استوانهای و بخش کسونی اغلب گیرندههای بویایی در تماس است هسته این یاختهها از هسته گیرندههای بویایی و یاخته های پوششی استوانهای در سطح بالاتری قرار دارد.

📌 گیرنده بویایی توانایی ایجاد پیام عصبی دارد.

📌 گیرندههای بویایی با ماده مخاطی در تماس بوده و با ترشح ناقل عصبی میتوانند سبب تغییر اختلاف پتانسیل در نورونهای پیاز بویایی شوند.

📌 در صورت وقوع پدیده سازش ، دیگر پیام بویایی توسط گیرندههای بویایی ایجاد و ارسال نمیشود(در این حالت محرک وجود دارد اما گیرنده تحریک نمیشود.)

📌 حسّ بویایی در درک درست مزة غذا تأثیر دارد؛ مثلاً وقتی سرماخورده و دچار گرفتگی بینی شدهایم، مزة غذاها را به درستی تشخیص نمیدهیم.

📌 همه ( نه گروهی) گیرنده های حس و یاخته های زنده در انسان ، با مایع بین سلولی در تماس هستند. 

📌 با اتصال مولکول بودار به گیرنده خود در سقف حفره بینی ، انواعی از کانالهای یونی دریچهدار باز میشوند.

📌 هر دو با غشای پایه در تماس هستند. ( غشای پایه پروتئین و گلیکوپروتئین دارد.)

📌 آکسون گیرنده بویایی با بافت پوششی و بافت پیوندی در تماس است.

📌 گیرندههای بویایی پیام عصبی را در طول خود هدایت میکنند.

📌 گیرندههای بویایی با نورونهای پیاز بویایی تشکیل سیناپس میدهند.

📌 در دندریت گیرنده بویایی ، در ابتدا ایجاد پتانسیل عمل به مولکولهای بودار وابسته است. در بقیه بخش های گیرنده بویایی ، ایجاد پتانسیل عمل به نقطه مجاور آن وابسته است.

📌 در بافت پیوندی فضای بین سلولی زیاد است.

📌 تمام یاخته های زنده دارای کانالهای دریچه دار تخصصی هستند.

📌 همه یاخته های گیرنده بویایی ، در مجاورت با یاخته های غیر عصبی( بافت پوششی) قرار دارند.

📌 یاخته های کوچکی در لابه لای بافت پوششی استوانهای شکل وجود دارد. این یاخته ها ظاهر کشیده ندارند اما تک هسته ای هستند

چشایی

📌 در اطراف جوانه چشایی بافت پوششی سنگفرشی چند لایه( فضای بین سلولی اندک+ مستقر بر غشای پایه) قرار گرفته است.

📌 در یاختههای هر دو نوع بافت یک هسته وجود دارد.

📌 یاختههای موجود در هر جوانه چشایی : یاخته پشتیبان(دراز ، تک هستهای ، دو انتها باریک و بخش میانی قطور) + گیرنده چشایی (دراز ، تک هستهای ، دو انتها باریک ، بخش میانی قطور و بخش مجاور منفذ چشایی دارای زوائد غشایی)+ اخته کروی
 شکل (تک هستهای ، در بخش پایین جوانه).

📌 یاختههای پشتیبان و گیرنده چشایی ، ظاهری کشیده ، تک هستهای و بخش میانی قطورتر نسبت به دو انتهای خود دارند.

📌 هستهها در جوانه چشایی به رشتههای عصبی نزدیکتر هستند.

📌 گیرنده چشایی یاخته غیر عصبی تمایز یافته است و دندریت و آکسون ندارد اما پیام عصبی ایجاد میکند.

📌 فقط در یک انتها از گیرندههای چشایی غشای پلاسمایی چینخورده است.( سمت منفذ چشایی)

📌 رشته های حسی خارج شده از گیرندههای چشایی درون بافت پیوندی به یکدیگر اتصال یافته و رشته عصبی ضخیمتر ایجادمی شود.(رشته های حسی از گیرنده چشایی خارج میشود نه بقیه یاختههای جوانه چشایی)

📌 گیرنده چشایی از یک سو (نزدیک منفذ چشایی) غشای چین خورده دارد و از سوی دیگر(نزدیک غشای پایه و بافت پیوندی)با رشته یا رشته های عصبی مجاورت دارد.

📌 رشته های عصبی خارج شده از جوانههای چشایی قرار گرفته در یک سمت برجستگی ، کنار یکدیگر قرار گفته و سپس به سمت مغز امتداد می یابند.

📌 در بافت پیوندی (زیر جوانه چشایی) فضای بین سلولی زیاد بوده و انواعی از رشتههای پروتئینی وجود دارد.

📌 در دهان و برجستگیهای زبان جوانههای چشایی و درون این جوانهها گیرندههای چشایی(سلول غیرعصبی تمایز یافته) قرار گرفته اند ذره های غذا در بزاق حل میشوند و سپس یاختههای گیرندة چشایی را تحریک میکنند ابتدا

📌 انسان پنج مزة اصلی شیرینی، شوری، ترشی، و تلخی و مزة اومامی را احساس میکند. اومامی، کلمهای ژاپنی به معنای لذیذ است که برای توصیف یک مزة مطلوب که با چهار مزة دیگر تفاوت دارد، به کار میرود، اومامی مزة غالب غذاهایی است که آمینواسید گلوتامات (نوعی آمینواسید) دارند مانند عصارة گوشت.

📌 آمینواسید دارای بخش اسیدی(COOH) و بخش آمینی(NH2) است هر آمینوسید دارای گروه R (تعیین کننده خواص آمینواسید) و اتم کربن مرکزی است.

📌 همه گیرندههای چشایی با رشته عصبی حسی در ارتباط هستند.

📌 گیرنده حساس به کاهش اکسیژن در تشخیص مزه غذا نقش ندارد.

📌 گیرنده چشایی + بویایی:

هر دو جزء حواس ویژه هستند نههه پیکری

هر دو در لابهلای یاختههای بدون مژک قرار دارند

تنها گیرنده بویایی با آکسون بلند خود با نورونهای پیاز بویایی در ارتباط است

هر دو از طریق زوائد خود با مایع اطراف در تماس هستند

همه سلولهای زنده دارای کانالهای دریچهدار یونی اختصاصی هستند

هر دو در مجاورت یاختههای غیر عصبی قرار دارند

📌 گیرنده حسی ، خودش پیام عصبی تولید میکند و از یاخته دیگری پیام دریافت نمیکند

📌 در انسان در تمام گیرنده ها CO2 تولید میشود . در نهایت CO2 تولید شده وارد خون. (نوعی بافت پیوندی)

پردازش اطلاعات حس

📌 بخشی از پیامهای بینایی خارج شده از هر دو چشم وارد یک تالاموس شده و بخش دیگر از پیامهای بینایی خارج شده از هر دو چشم وارد آن یکی تالاموس میشود.

📌 مسیر عبور پیام بینایی : خروج از شبکیه چشم (نقطه کور)← رسیدن به کیاسمای بینایی توسط عصب بینایی ← ورود به تالاموس ها ← ورود به قشر مخ در لوب پس سری . 

📌 هر لوب پس سری بخشی از پیام بینایی خارج شده از هر دو چشم را دریافت و پردازش میکند.

📌 در سطح شکمی مغز عصبهای بینایی به یکدیگر اتصال یافته و کیاسمای بینایی ساخته میشود.

📌 کیاسمای بینایی محلی در مغز بوده که تمام پیامهای بینایی وارد آن شده و در نهایت آنها را به تالاموسها ارسال میکند.

📌 همه پیامهای بینایی وارد شده به تالاموس سمت چپ در نهایت به لوب پس سری سمت چپ ارسال میشود.

📌 همه پیامهای بینایی وارد شده به تالاموس سمت راست در نهایت به لوب پس سری سمت راست وارد میشود

📌 هر دو لوب پسسری از هر دو چشم پیام دریافت می کند.

📌 گیرنده حسی در پوست(گیرنده درد + گیرنده فشار +….)

📌 نورون از جنس گیرنده : یاخته مخروطی + یاخته استوانهای + گیرنده بویایی + گیرنده شیمیایی در پای مگس.

📌 سول غیرعصبی گیرنده : گیرنده شنوایی در گوش + گیرنده تعادلی در گوش + گیرنده چشایی + گیرنده مکانیکی در کانال جانبی ماهی + گیرنده بینایی در چشم مرکب حشرات.

📌 نورونهای موجود در مغز ، با اثر محرک پیام عصبی تولید میکنند اما متعلق به حواس پیکری یا ویژه نیستند.

📌 گیرنده حسی در پوست ، انتهای دندریتی است. انتهای دندریتی درون خود هسته ندارد.

📌 خارجیترین بخش گیرنده فشار در پوست توسط نوعی بافت پیوندی چند لایه احاطه شده است. اما در اطراف نورون و انواعی از گیرندههای دیگر بافت پیوندی(چند لایه) وجود ندارد.

📌 گیرندههای پوست و … درلابهلای بافت پوششی مژکدار نیستند.

📌 گیرنده فشار در پوست با غشای پایه در تماس نیست.

📌 گیرنده چشایی ، بویایی و … با غشای پایه در تماس هستند.

📌 گیرنده چشایی ، گیرندههای درون گوش و … دندریت ، جسم سلولی و آکسون ندارند.

📌 همه یاختههای زنده توانایی تولید و مصرف ATP دارند.

📌 سلولهای عصبی و گیرندههای حسی میتوانند سبب تغییر اختلاف پتانسیل در یاخته دیگری شوند.

📌 در یاختههای زنده انسان برای هورمونها گیرنده وجود دارد.

📌 دستگاه عصبی پیکری بر یاختههای ماهیچه اسکلتی اثر میگذارد.

📌 در انعکاس عقب کشیدن دست ، پیام حسی ایجاد شده وارد نخاع میشود نه مغز.

📌 گیرنده بویایی در پاسخ به مولکولهای بودار(نهه ناقل عصبی) تغییر وضعیت میدهد.

📌 اگر گیرندهای دچار سازش شود ، دیگر ممکن است پیام عصبی تولید نکند.

📌 قبل از سازش ، میزان تولید پیام زیاد است اما بعد از سازش میزان تولید پیام یا کاهش مییابد و یا متوقف میشود.

📌 ناقلهای عصبی پس از ساخت ابتدا بسته بندی و ذخیره شده و در آینده در اثر محرک ترشح میشود(ناقل عصبی از پیش ساخته شده ترشح میشود)

📌 پیام بویایی ، پیام حسی در انعکاسهای نخاعی و…. هیچگاه وارد تالاموس نمیشوند.

📌 گیرندههای حس بلاخره پیام عصبی را که تولید کردهاند به نورون دیگری میدهند. بنابراین با دستگاه عصبی در ارتباط هستند.

📌 گیرنده بویایی در دو سمت خود اجزای رشته مانند دارد.

📌 گیرندههای بینایی در بخش انتهایی دندریت خود اجزای رشته مانند ندارند.

📌 پیام برخی از گیرندههای حس در چندین بخش مغز میتواند پردازش شود.